ایمی تیمبرلیک نویسنده آمریکایی اهل وینسکانسن است که ماجرایی واقعی از دل تاریخچه محل تولدش را در کتابی تحت عنوان «One came home» به رشته تحریر درآورد. این کتاب که در ایران با نام «کبوترهای وحشی» توسط نشر پرتقال به چاپ رسیده است؛ کتاب کبوترهای وحشی یک رمان مهیج و سرشار از اتفاقات عجیب و غریب در مورد ماجراجوییهای دختر نوجوانی است، که در جستوجوی خواهرش گمشدهاش راهی سفر پرمخاطرهای میشود. این داستان تاریخی و ماجراجویانه بر اساس اتفاقاتی واقعیست که در سال ۱۹۸۱ در ویسکانس رخ داده است.

سفر به دنیای بزرگترها
“جُرجینا برکهارت” مایلها از خصوصیات یک دختر سیزده ساله شهری فاصله دارد. تفریح مورد علاقهاش تیراندازی با تفنگ محبوبش اسپرینگفیلد است و در تمام خاطراتش حیوانات جنگل حضور پر رنگی دارند. البته نه به اندازه کبوترها.
آمد و شد کبوترهای وحشی با زندگی ساکنان پلاسید گره خورده است. هر سال چندین بار، آسمان آبی شهر زیر هجوم کبوترهای رنگارنگ وحشی، تاریک میشود. بلافاصله پس از آرام شدن اوضاع و لانهسازی کبوترها در جنگلهای اطراف، مردم خود را برای پذیرایی از شکارچیان کبوتر و کفتر بازها آماده میکنند.
آگاتا در یکی از همین هجومها همراه کفتربازها از شهر خارج میشود و خانواده اش را به دردسر زیادی میاندازد. جُرجینا برای یافتن خواهر بزرگترش قدم در مسیر دشواری میگذارد و لحظات نفسگیری را میگذراند. اما اتفاقات این سفر سخت و تجربیاتی که در گذر از دشواریها کسب میکند سبب میشود که بسیاری از رفتارهای ناپسندش را اصلاح کرده و به اشتباهات کودکانهاش پی ببرد.
کتاب کبوترهای وحشی ماجرای سفر کوتاه جُرجینا به جهان بزرگترها است. با آن که او تمام روز را در فروشگاه خانوادگیشان کنار دست پدربزرگش کار میکند اما سفر، فرصتی را فراهم میکند تا با آدمهای متفاوتی ملاقات کند. با کسانی که به دلش نمینشینند هم صحبت شود و انسانها را بهتر بشناسد.
او در این سفر یاد میگیرد که در مواقع اضطراری تصمیمات درست بگیرد و کنترل شرایط را از دست ندهد. جُرجیا، در میان صفحات کتاب کبوترهای وحشی، به نوجوان شجاعی تبدیل میشود که نه تنها مسئولیت کارهای خود را میپذیرد بلکه در بسیاری از خطرات اوست که جان دیگران را نجات میدهد.

سفری خطرناک به درون جنگل با کتاب کبوترهای وحشی
پس از چند روز بیخبری خانواده برکهارت از سرگذشت دختر بزرگشان. آگاتا، کلانتر مککیب با جسد غیرقابل تشخیص دختری به پلاسید باز میگردد. خانواده برکهات لباس عذا به تن میکنند و در تدارک مراسم تدفین برمیآیند. اما جرجینا ، خواهر کوچکتر، مرگ آگاتا را نمیپذیرد و معتقد است جسدی که کلانتر تحویل مادرش داده است، فقط برای آسوده کردن خاطر خانواده است و هیچ نسبتی با آنها ندارد. پس عزم سفر میکند تا خودش حقیقت ماجرا را کشف کند.
جرجی باور دارد که آگاتا زنده است و جایی در “داگهالو” به دردسر افتاده است. وسایلش را جمع میکند و شبانه حرکت میکند. غافل از این بر خلاف میلش در این سفر تنها نیست و نامزد سابق خواهرش او را در این سفر پر ماجرا همراهی میکند.
مسیر ماجراجویی جرجی و بیلی پر از اتفاقات غافلگیر کننده ایست که شجاعت جُرجی را میآزماید. رابطه او با بیلی نیز خود چالش دیگری است که باید با آن دست و پنجه نرم کند. جُرجینا از بیلی خوشش نمیآید. بیلی پسر خوش چهره و جوان کلانتر مککیب است که پیش از پیدا شدن سروکلهی آقای المستد قرار بود با آگاتا ازدواج کند. اما پا پیش گذاشتن آقای المستد، صاحب هتل بزرگ پلاسید، همه برنامهها را بهم میریزد.
جُرجینا همسفر دیگری نیز دارد. قاطر چموشی که از بیلی قرض گرفته تا مسیر پلاسید تا داگهالو را سریعتر طی کند. غافل از اینکه سر و کله زدن با آن حیوان درازگوش ، به آن راحتی که فکرش را میکرد نیست.
تراژدی ادبیات فانتزی
دردسرهای علاقه بیش از حد در روابط میان انسانها، تراژدیهای بیشماری را در ادبیات فانتزی و کلاسیک جهان خلق کرده است. کبوترهای وحشی نیز نمونه کوچکی از این تراژدیهاست. علاقه شدید جُرجینا به خواهرش باعث شده که او از آینده بدون آگاتا واهمه داشته باشد. از همین روست که ماجرای دیدار آگاتا با نامزد سابقش، بیلی، را به آقای المستد لو میدهد. او آگاتا را برای خودش میخواهد و تلاش میکند تا ارتباط آدمهای اطراف آگاتا را با وی قطع کند و او را برای همیشه در کنار خودش نگه دارد.
جُرجینا حتی با دانشگاه رفتن او نیز مخالفت میکند. اما گم شدن آگاتا و جستوجو برای پیدا کردن سرنخی از او؛ رفته رفته جُرجینا را به بلوغ رفتاری میرساند. شخصیت شجاع وی در بحرانهای داستان، مخاطب نوجوان را به تحسین وا میدارد. جُرجینا مانند هر دختر سیزدهساله دیگری در مواقع خطر میترسد، از رفتار بزرگترها میرنجد و در کارها لج بازی میکند. این سفر بهترین گزینه است که کجیهای روحش بتراشد و الماس وجودی اش را درخشانتر کند.

استدلالهای کودکانه کتاب کبوترهای وحشی
زبان دلنشین و استدلالهای کودکانه جُرجینا در خلال حوادث داستان کتاب کبوترهای وحشی، آنچنان خوشایند است که کتاب از دستان مخاطب جدا نمیشود. البته طی فرآیند ترجمه برخی جملات سخت خوان شدهاند اما تعدادشان به قدری نیست که از گیرایی متن بکاهد.
توجه ویژه جُرجینا به رفتار و کنش انسانها و استفاده از توصیفات ساده و جملات خلاق در به تصویر کشیدن طبیعت پیرامون، خواننده را با کاروان کوچک جُرجینا همراه میکند. تصویرسازیها به قدری بدیع است که پس از بستن کتاب گرد سفر از شانههایتان میریزد و داستان را مانند یک تجربه شخصی به یاد خواهید آورد.
حفظ ریتم و هیجان قصه تا انتها، از دیگر نکات مثبت قلم تیمبرلیک است که در کبوترهای وحشی به چشم میخورد.
0 نظر ثبت شده