کتاب چایت را من شیرین میکنم با محوریت پرداختن به گروهکتروریستی داعش و فعالیتهای بینالمللیشان، معرف نویسندهای دههشصتی به دنیای مشتاقان ادبیات داستانی بود و توانست در بازار نابسامان نشر جای خود را در قفسه کتابفروشیها پیدا کند.
کتاب چایت را من شیرین میکنم کودکی ناخواسته از حادثهی لجبازی نویسنده است. دختری که غریزهاش او را به سمت دنیای تخیل میکشاند و از داستانهای عاشقانه، نخوانده عبور میکند؛ در اتفاقی شگرف، قلمش داستانی رئال با رنگی عاشقانه و پسزمینهی مذهبی بر سفیدی کاغذ مینگارد.

نگاهی به اسلام افراطی در کتاب چایت را من شیرین میکنم
تصویرکشیدن مواجهه اسلام با افراد دینگریز و نحوهی مصالحه افراد با دین، جانمایه کلام بلنددوست است. نویسنده با بیان تصاویر نادرستی که در مجامع بینالمللی از ایران و اسلام منتشر میشود و تاثیری که بر باور و تصور افراد از این خاک و سرزمین دارد، بار دیگر به مخاطب یادآور میشود که دلبستن به خیرخواهی دولتهای اروپایی و غربی، کاری بس عبس و بیهوده است.
نویسنده کتاب چایت را من شیرین میکنم از طرفی با اشاره به فعالیتهای برنامهریزیشده گروهکهای تروریستی و حضور سازمان مجاهدین در کنار آنها از وجود جبههفرهنگی خطرناکی پرده برمیدارد که در صورت بیعملی افراد، شکستی جهانی را برای ایران و ایرانی به همراه خواهد داشت.
قدم بعدی نویسنده در فرهنگسازی، پرداختن به نقش کلیدی سپاهپاسداران و مدافعینحرم، در حفظ امنیت منطقه و بهخصوص ایران است. هرچند بلنددوست داستان جوانش را به قصد دفاع قلم نزده است؛ اما نتیجه نهایی به سوالهای بیجواب برخی مخاطبین ناآگاه جوابی درخور میدهد.
با این حال ضعف کلام در نیمهدوم کتاب مشهود است و حملات مکرر نیمهاول را پاسخگو نیست. تعریف مجدد اسلام محمدی (ص) در قالب سخنان نهجالبلاغه و پیچیدن آن در ابریشم عشق حسینی (ع) هرچند دل را میلرزاند؛ اما کلمات و عبارات انتخابی نویسنده مخاطب سختگیر را راضی نمیکند. همراهی با نیمه دوم کتاب داشتن پیشینیهای مذهبی را طلب میکند تا خواننده بدون موشکافی، سخنان نویسنده را روی هوا بزند. در واقع چالشی که بلنددوست در بخش آلمانی کتاب به قصه میاندازد در نیمه دوم به درستی پاسخ داده نمیشود و داستان در سراشیبی عشقی مخملی، مخاطب را زیرکانه از کنار گرهها عبور میدهد.

کتاب چایت را من شیرین میکنم اثری عام پسند از زبان تنها یک شخصیت
نیمه نخست کتاب چایت را من شیرین میکنم چون یک اثر ترجمه شده، بسیار باورپذیر میانگارد. نوشتن از زبان دختری بیگانه با دین و زخم خورده از اسلامهای دروغین اطرافیان، آن هم توسط نویسندهای مذهبی و تربیت شده پدری نظامی میتواند به خلق اثری شعاری و دوست نداشتنی منجر شود که نه تنها تاثیرگذار نیست بلکه مخاطب را هم دلزده میکند. اما بلنددوست معجزهوار از این گردابِ تکرارشدنی، جان به در برده و کاراکتر را در میانه مسیر شخصیتپردازی رها نکرده است. از همین روست که تلخی زبان سارا در گفتن از اسلام و موضعگیری افراطیاش نقطه قوت کتاب محسوب میشود.
سارا تنها عضوی از خانواده است که آلمان را وطن خود میداند و مانند والدین و برادربزرگش نام ایران را در شناسنامه ندارد. نویسنده در کمال آرامش سارا را در فضای دینزده آلمان نگه میدارد و اجازه میدهد تا حوادث در فرصت مناسب پیرامون او و خانوادهاش اتفاق بیفتند.
برادر سارا گره اصلی داستان
گره اصلی را تغیرات دانیال، برادر سارا، به داستان میاندازد. دانیال خوشگذران و غریب با مذهب، تحت تاثیر دوستی مسلمان، در اسلام زلال ذوب میشود و به دیانتی روی میآورد که پدر، سالها در بدمستیهای شبانه نفرینش کرده است.
دانیال خوش اخلاقتر و شادابتر میشود و شیرینی مسلمانیش تلخی فضای خانه را میگیرد. اما طولی نمیکشد که این شهد شیرین به زهری تلخ بدل میشود. او به اسلام داعشی گرایش پیدا میکند و بدتر از پدر مجاهد، بر سر زنان خانه خراب میشود. در میان تشویشهای خواهر و نگرانیهای مادر، دانیال ناپدید میشود و اینجاست که شخصیتهای جدید به بطن داستان قدم میگذارند.
نیمه دوم کتاب در فضایی کاملا متضاد با نیمه نخست و در خاک ایران رقم میخورد. هجرت از آلمان نه تنها فضاسازیها و شخصیتهای متصل به کاراکتر اصلی را تغییر میدهد بلکه ژانر داستان را نیز عوض میکند.
سارا رفته رفته با ایران حقیقی و اسلام واقعی آشنا میشود و آنها را نقطه مقابل گفتههای پدر و تصورات سیاه خود میبیند.
تراژدی در خیابانهای تهران
تراژدی اصلی ماجرا در خیابانهای تهران رقم میخورد. سفر به ایران که به بهانه درمان افسردگی مادر انجام شده بود، حالا بیش از هرکس تسکین بخش روان سارا میشود! اولین اثر بلنددوست با آن که در مجموع عامپسند است اما در بعضی زوایای اساسی لنگ میزند. کاراکترهای اطراف سارا، اگر مستقیما بر حوادث اثر نگذارند محکوم به سکوتاند. این همان ضعفی است که در شخصیتپردازی والدین سارا و اطرافیانشان در ایران دیده میشود.
مادر در داستان بلنددوست تنها از زبان سارا تعریف میشود و مانند پدر هرگز فرصت عرض اندام در روایت را پیدا نمیکند. کاراکترهای ناقصی که یا به سیاهی زغالاند و یا به قدری منفعل و خنثی هستند که بود و نبودشان در داستان عملا تاثیری ندارد.

سه به هیچ
توجه بلنددوست به همه کاراکترهایش در طول داستان به یکسان توزیع نشده است. سارا، دانیال و حسام به عنوان کاراکترهای محوری داستان، عمده توان شخصیتپردازی را به خود معطوف کردهاند و حق سایر شخصیتها را خوردهاند.
فضای سردِ خاته و طلاق عاطفی، اعضای خانواده را گوشهگیر و منفعل کرده است. بچههای خانواده نیز به جای تکیه بر والدین، همدیگر را ستون زندگی خود کردهاند. از طرفی نبود پشتیبانی به نام پدر در خانواده و مأمنی مهربان به نام مادر، موجب شده که وابستگی سارا به دانیال از حالت طبیعی بیشتر شود و گم شدن او را به بزرگترین معضل زندگیاش تشبیه کند.
سارا به عنوان یک غربنشین اسلام زده، به خوبی خود را در میان حوادث معرفی میکند و روزگاری که نویسنده پیش رویش قرار میدهد نیز بر این اسلامزدگی میافزاید. دانیال خون گرم و اجتماعی، در نقطه متضاد خواهرش ایستاده است و با طنازی فضای سنگین داستان را قابل تحمل میکند.
حسام در لباس اسلام حقیقی به قصه وارد میشود و نقش پاسداری را به دقت و درستی ایفا میکند. اخلاق خوش و خوشمزگیهای او در کنار متانت تعریف شده در کاراکتر مذهبیاش، مجموعهای دوست داشتنی میشود که از همان ابتدا به سادگی بر دل مینشیند.
حسام علاوه بر تغییر ژانر کتاب، چنان توضیحالمسائلی گویا، در میان کلاف تصورات نادرست سارا نفوذ میکند و رسم صحیح مسلمانی را به او میآموزد. همین ذاتراستین او بذر محبت و اعتماد را بر دل آفتزده سارا مینشاند و دل حوادث عاشقانهای لطیف را رقم میزند که موج روایت را به سوی دیگری هدایت میکند.

اثری که تعلیق ندارد
تعلیق در این داستان بلنددوست مشهود نیست؛ زیرا اصولا «چایت را من شیرین میکنم» را نمیتوان در دسته کتابهای معمایی و پرتعلیق دستهبندی کرد، با این حال کششی که در نوع روایت وجود دارد خواننده را تا انتها همراه میکند.
کتاب خاطرهوار ماجراها روایت میکند و از بسیاری فضاسازیها و جزئیات عبور میکند. نویسنده به جبران خلا این عناصر، کاستیها را با واگویههای کاراکتر اصلی و افکار مغشوشش پر میکند. شیوهای که بلنددوست در قصهگویی برگزیده است حالتی شتابزده به جملات میدهد و همین شتاب در ناخودآگاه خواننده به کششی مناسب تبدیل میشود.
0 نظر ثبت شده