مانگا توکیو غول انقلابی در ساخت شخصیتها
وقتی مانگا توکیو غول را میخوانید یا انیمه توکیو غول را میبینید و یا فیلمش را تماشا میکنید، قطعاً ترس قطعه جدانشدنی شما خواهد بود و این نه به دلیل ژانر داستان بلکه حقیقت نهفته در آن است. غولها با قدرتهای فرابشری و سلاحهای درونی (کاگونه) خود گونهای آدمخوار را به نمایش میگذارند که هر چند جدید نیست و سابقه تاریکی در تاریخ و حتی امروز دارد اما توانسته انقلاب جدیدی در ساخت شخصیتهای هراسانگیز ایجاد کند.
غولها در برابر انسانها
غولها اما در مقابل آنها سازمانی از انسانها (سی سی جی) نیز با روح مبارزهطلب و مخوفی در حالی که سلاحهایشان را از دشمنان خود وام میگیرند با آنها مبارزه میکنند، در این میان افرادی هستند که به دنبال صلح و همزیستی در قهوهخانهای آنتیک رنگی از امیدواری را در ابتدای داستان به ما نشان میدهند. همگان با اینکه توکیو غول را اثری تاریک میدانند که در خشونت و خونریزی ابایی ندارد امّا روشنی امیدی که گاه و بیگاه در آن میتابد یادآوری میکند که در خاکستر روزها سپیدیها نیز میدرخشند.

ژانری به نام آدمخواری
گرچه آدمخواری منفور است امّا موضوع جدیدی در دنیای داستان، فیلم یا مستندها نیست؛ بلکه از سالهای گذشته تا به امروز آداب، رسوم و آئین خاصی در سراسر دنیا این کار را توجیهپذیر قلمداد کردهاند! از آدمخواری بر اثر اجبار و قحطی گرفته تا قربانیان بیشه بیوهم. امّا به تصویر کشیدن این تابو و استفاده از آن به عنوان یک موضوع داستانی در مانگا توکیو غول، مخاطبان را محدود میکند.
عمر هزاران ساله خونآشامان
حقیقت آن است، گرچه عده کسانی که ژانر وحشت را دوست دارند کم نیست اما تعداد کسانی که مفهوم این تابو را دریافته و دلیل استفاده از آن را درک میکنند اندک است. قدمی اگر فرای این تابو شکنی بگذاریم خواهیم دید که پیام اصلی چیست : ” گوشت و خون انسان تو را قدرتمندتر از آنچه هستی میکند و عمر تو را افزایش میدهد .” پیام بالا بیشباهت به پیام هیولاهای پیش از این نیست، چه بسا که خونآشامان تاریخ سینما نیز عمری هزاران ساله دارند.
قدرتی برای تسلط
آری، زمان میداند که به فاکتور دیگری نیاز است… قدرت! قدرتی فراطبیعی که بتوان با آن بر دیگران تسلط یافت حتی اگر بهای آن مرگ هویتت یا کشته شدن اطرافیانت و یا حتی جنگیدن تا آخر عمر باشد. شاید بتوانم برای تصدیق این سخنان به دیالوگی از شخصیت مورد علاقهام، اوتا، اشاره کنم: “ما نیاز به ماسکی داریم که احتیاجی به درآوردن آن نداشته باشیم.”
او به صراحت میگوید ما نیاز به دنیایی داریم که تاریکیمان را بپذیرد، جهانی که قدرت ما را درک میکند. جای دیگری شکنجهگر کانکی، یاکومو یاموری، که شاید اعمال او شروعی بر افزایش تحمل و قدرت کانکی است میگوید: ” تمام رنج و سختیهای دنیا از بیکفایتی یک فرد متولد شده.” او نیز میخواهد قدرت را به عنوان شاخصهای لازم یادآوری کند.

بحران هویت در مانگا توکیو غول
ما در ابتدا با شخصیت ضعیفی مواجهیم که با وجود پیوند اعضای یک غول به او و پیوستنش به کافه آنتیک، تفاوت چندانی در اخلاقیاتش حاصل نشده، کانکی هنوز در مواجهه با هویت خود سردرگم است که ذات خشن دنیایش، با مرگ مادر هینامی، رخ مینماید. کافه آنتیک و اعضایش که طالب همزیستیاند کم کم از آن فضای آرام ابتدای قصه فاصله گرفته و مرکزیت یک انقلاب را پیدا میکند.
ورود شخصیتهای داستان
جدا شدن کانکی اما از کافه آنتیک، گرههای داستان و پیچیدگی شخصیتهای آن، هر لحظه اتفاقات غیرمنتظرهای را برای خواننده به تصویر میکشند. گویا نویسنده نمیخواهد کانکی را در دنیای خود، حتی برای ثانیهای راحت بگذارد. تغییرات مداوم شخصیتی و ورود شخصیتهای بسیار و گاهاً غیرضروری قابل تأمل است؛ از جهتی هیجانات داستان وابسته به آنهاست اما از زاویهای منحرف شدن مداوم از خط اصلی خواننده را گیج میکند تا جایی که او را از همراهی باز میدارد.
تأثیرگذارترین صحنه
مرگ کیشو آریما در نبرد با هایسه ساساکی (کانکی کن) که خاطرات خود را بازیافته، از تأثیرگذارترین صحنههای داستان است. اشتیاق او برای فاش کردن رازی که سالها به دوش میکشیده و دادن اطلاعاتی به کانکی که گویا به پیروزی مبارزه باور دارد و امتناع کانکی از کشتن آریما و خودکشی او با کویینکه جغد و جان دادنش در دستان کانکی؛ همه و همه صحنه تحسین برانگیزی را خلق کردند.
کار کیشو با این حرف آریما که “من از خودم متنفرم چرا که تنها کشتهام و چیزی به این دنیا برنگرداندهام.” تکمیل شد. انگار خالق اثر میخواست از زبان آریما بگوید که حس تنفر از خود همان انتقام کائنات از شخصی است که تعادل زیبای آن را برهم میزند.
چگونه غول باشید
کن کانکی (هایسه ساساکی): نامهای مستعار او چشمبند، هزارپا، دروگرسیاه، شماره ۲۴۰، پادشاه یکچشم، پادشاه بینام، انسان معجزه و اژدهاست.
کانکی در ابتدا دانشجوی عادی رشته ادبیات بود تا زمانی که دنیایش را در آشنایی با ریزه باخت؛ بعد از پیوند کاکوهوی ریزه کامیشیرو به او، کانکی تبدیل به یک غول یکچشم شد. بعد از پیوستن به کافه آنتیک به عنوان یک پیشخدمت پاره وقت، او یاد گرفت که چطور مثل یک غول زندگی کند و در نهایت به علت ماسک مخصوصی که اوتا برایش ساخته بود، با نام چشمبند شناخته شد. او در کشاکش داستان و با از دست دادن خاطراتش مدتی نیز با نام هایسه ساساکی شناخته میشد.
دوست و همراه
توکا کیریشما: نامهای مستعار او خرگوش و مدیر است. توکا شخصیت سرسختی است که کانکی برای قویتر شدن به دوستی و همراهی او نیاز دارد، او برای اولین بار به عنوان یک پیشخدمت کار نشان داده شد، جایی که او در آنتیک و در حال رسیدگی به میز کن کانکی و بهترین دوست او هیدیوشی ناگاچیکا بود. مدتی بعد او در حالی با کانکی روبرو شد که یک مرد مسن و مست قصد سوء استفاده از توکا را داشت.
توکا و کانکی
توکا با توجه به وجود کاکوگان در کانکی فکر کرد که او یک غول است و بدین ترتیب سر مرد مسن را جلوی کانکی قطع کرد. او نسبت به وجود تنها یک کاکوگان در کانکی گیج شده بود و وقتی میخواست از او در این باره بپرسد کانکی پا به فرار گذشت. توکا یک غول با کاگونهی اوکاکو است که دارای یک بال با توانایی سفت و نرم شدن است. توکا برای محافظت و آموزش به برادرش به پدرش قول داده بود، پدری که بازرسان غول او را دستگیر کرده بودند و توکا، آیاتو، برادرش را برای آنکه به زنده بودن پدرشان باور نداشت سرزنش میکرد.
طراحی برای طرفداران ژانر سنین
طراحیهای شلوغ، خشن، کمی نزدیک به واقعیت و به عبارتی بهتر بزرگسالانه ویژگی مانگاهای سنین است، در این استایل لطافت مانگاهای شوجو یا شونن کمتر دیده میشود.
بیشک مانگا توکیو غول که از نظر طراحی بر خشونت صحنهها و کاراکترها فوکوس داشته و به خوبی هم از عهده آن برآمده است اما گنگی یا شلوغی بعضی صحنهها به خصوص به علت عدم وجود رنگ، تشخیص موقعیت را برای بیننده با دشواری مواجه میکرد.
غول یک چشمی با خصائل انسانی
طراحی جذاب کاراکتر کانکی کن که با هر تغییر در شخصیتش ظاهر او را نیز تحت تأثیر قرار میداد نکته قابل توجهی بود، ماسک کانکی که یک چشمش را پوشانده و زیپی بر دهانش دوخته بود بهترین معرفی برای غول یک چشمی با خصائل انسانی است. سفید شدن موهای کانکی زمانی که شکنجه را تحمل میکند، نکته زیبایی است که شاید طعنهای به سفید شدن موی انسان در اثر تحمل سختی روزهای زندگی باشد.
بالهای با الکتریسیته
کاگونه اوکاکو توکا نیز طراحی جذابی دارد، بال الکتریسیته مانندی که به زیبایی حالت رهایی، شجاعت و حتی گاهی سپر حفاظتی را نشان میدهد. یکی از این بالها از دیگری کوتاه تر است که میتواند نشانهای از شخصیت در حال رشد توکا باشد.
فرش قرمز
طراحی صفحه شطرنجی هوشمندانه در مکانی که کانکی در آن شکنجه میشود، همانطور که باید کشتن انسان درون و تولد نیروی شر و قدرت مافوق طبیعی را در کانکی به نمایش میگذارد. مانند فرش قرمزی که به ورود غول قدرتمندی خوش آمد میگوید.
جزئیات طراحی در مانگا توکیو غول
جوزو سوزویا شخصیت جذابی داشت که مانند اوتا جزییات طراحیش اساسیترین نقطه قوت او بود، اما در بعضی از صحنهها شاهد کم شدن یا کم توجهی به این جزییات هستیم.
0 نظر ثبت شده