دنیا نیازی به ماوراءالطبیعه ندارد تا زمانی که انسان تواناییهای خود را بشناسد. تواناییهایی که میتوانند او را به برترین مخلوق تبدیل کنند.

سوپرمن ژاپنی
سایتاما در طول زندگیاش فهمیده که قدرت خسته کننده است. او به حالتی رسیده که دیگر احساس ترس، شادی و عصبانیت را از دست داده است. سایتاما عقیده دارد، انسانیت را با قدرت خاص خود معاوضه کرده و ارزش آن را باخته است. داستان، میخواهد بگوید که انسان بودن با تمام محدودیتهایش، زیباست. اگر شخصی خصوصیاتی فرای ایدهآل محیط اطرافش کسب کند، شاید در موقعیت خاصی شادمان شود اما زندگی روزمرهاش با مشکل مواجه خواهد شد. کسی که درد و ترس را نفهمد و نتواند شادی را به آسانی درک کند، نهایتاً به فردی تنها و افسرده تبدیل میشود. اینگونه وارد دنیایی شده که فرار از آن ممکن نیست.
انسان، به دلیل قابلیت تغییر خودش، موجودی قدرتمند است. این جمله که مفهوم آن بارها در داستان مورد تأکید قرار میگیرد، بسیار عمیق و قابل توجه است. این مطلب به ما یادآوری میکند که برای قویتر شدن نیازمند ماوراءالطبیعه و یا اتفاقی شگفت انگیز نیستیم. برای آن که به بهترین شکل خودمان تبدیل شویم، کافی است از ذره ذره توان جسمی و روحی خود بهره ببریم و آنها را پرورش دهیم.
اشرف مخلوقات
انسانی که از تمام توانایی خود استفاده میکند، لایق لقب اشرف مخلوقات خواهد بود. ایراد اصلی آنجا نمایان میشود که ذهن انسان، خود را محدود میکند. اگر این باور شکل بگیرد که انسان صرف نظر از هر آن چه هست توانایی تبدیل شدن به موجود بهتری را دارد، دنیا پر از انسانهایی قدرتمند خواهد شد. انسانهایی که از نظر روحی و جسمی به تعالی رسیده و خود را به روزمرگیها و عادتهای معمول پایبند نکردهاند.
دانشمند دیوانهای که طالب آزمایش قدرت سایتاما است؛ عقیده دارد: “بشر بدون ریسک کردن، پیشرفت نمیکند.” هرچند که این شخصیت چندان اهداف مطلوبی را دنبال نمیکند، اما در این مورد درست میگوید. تا زمانی که انسان شجاعت انجام حرکت جدیدی را نداشته باشد، اختراعی صورت نمیگیرد. جامعه بشری اگر به مکان مطلوبتری نسبت به گذشته دست یافته، تمام آن را مدیون قبول ریسک خطرهایی است که امروزه تبدیل به تجربه شدهاند.

آیین پهلوانی
آیین پهلوانی و طریقه دستیابی به تواناییهای والا آموختنی نیست. سایتاما در طول داستان بارها سعی میکند تا این مطلب را به جنوس گوشزد کند. جنوس به شدت دنبال یافتن روشی است که مانند سایتاما قدرتمند شود. او تصور میکند با شاگردی در محضر سایتاما میتواند روزی به تواناییهای استادش دست پیدا کند. اما بعضی مکتبها آموختنی نیستند.
قدرت سایتاما با تلاش بیوقفه جسمی و روحی همراه بوده است. تنها، شاگردی نمیتواند جنوس را به آنچه میخواهد، برساند. شخصی که طالب قدرتی فرای دیگران است باید به ریاضت لازم آن نیز تن دهد. بدون سختی آگاهانه و طاقت فرسا هر آموزشی بیتأثیر خواهد بود.
مانگا به روایت داستان ابرقهرمانی میپردازد که طریقه پهلوانی را به خوبی میداند. کسی او را به اسم قهرمان نمیشناسد. او برای فداکاریهایش نیاز به شاهد ندارد و برای کار خود به کمک دیگری وابسته نیست. شخصی که برای سنجش تواناییاش هیچ آزمونی به درستی عمل نمیکند. اما سایتاما از این که مجبور است سختیها را به تنهایی بر دوش بکشد، شکایتی ندارد. او با رضایت خاطر به نجات دیگران مشغول است.
من فقط ضربه آخر را زدم!
یکی از تأثیر گذارترین صحنههای مانگا وقتی است که سایتاما هیولای دریا را شکست میدهد. زمانی که میبیند قهرمانهای دیگری که قبل از او به مبارزه پرداختهاند، زخمی و شکست خورده به گوشهای افتاده و مورد سرزنش مردماند، اینگونه از آنها تجلیل میکند: “من فقط ضربه آخر را زدم! هیولا قبل از این با قدرت قهرمانهای دیگر ضعیف شده بود.”
او حاضر است خود را قربانی کند تا تلاش دیگران مورد سوال واقع نشود. برای سایتاما مهم نیست که دیدگاه مردم چیست؛ او چنان تعالی روحی پیدا کرده است که تنها به انجام کار درست فکر میکند. داستان بارها به نمک نشناسی مردم اشاره میکند. ظاهربینی و بیمنطقی عوام دردناکترین اتفاقات مانگا را رقم میزنند. در این میان شاید تنها امید، جنوس باشد.
کسی که به درک کافی از شخصیت والای انسانی رسیده و طالب آن است. در میان تمام درد و رنجی که از سخن مردم به سوی سایتاما روانه میشود؛ جنوس میگوید: “حتی اگر مردم قدردان شما نباشند، من پیرو شما خواهم بود.”

قهرمان همینجوری
سایتاما: مردی بیست و پنج ساله که برای سرگرمی ابرقهرمان شده است! سایتاما طی سه سال تمرینات سخت موهای خود را از دست داده و قدرتی خارق العاده کسب کرده است. قدرت او مشت مرگباری است که حتی اگر با تمام توان هم آن را به کار نگیرد؛ تعداد زیادی از دشمنانش را نابود میکند. سایتاما بعد از به دست آوردن این قدرت شروع به نجات مردم میکند. او با هیولاهای بسیاری مبارزه کرده و قدرتهایی را شکست میدهد که هیچ کس نمیتواند در برابرشان ایستادگی کند.
قدرت خارقالعاده سایتاما او را از احساسات انسانی دور میکند و هر روز که میگذرد، سایتاما بیشتر متوجه میشود که دیگر از چیزی نمیترسد. او به دنبال حریف قدری است که دوباره احساس ترس،اضطراب، شادی و پیروزی را برایش زنده کند. سایتاما چشمان بیحالتی دارد که با سر طاس او، چهرهای بامزه به او بخشیده است. چهرهای که هر خوانندهای را به خواندن سرگذشت او مشتاق میکند.
استاد و شاگرد
جنوس: سایبورگی که سابقاً انسان بوده است. جنوس پسری فداکار، باهوش و پرتلاش است. او توسط سایتاما نجات پیدا میکند و متوجه قدرت خارقالعادهاش میشود. جنوس به دنبال سایتاما میرود تا بتواند شاگردش باشد. جنوس نوزده ساله است. او به دنبال انتقام مرگ پدر و مادرش به سایبورگ تبدیل شده و امیدوار است که روزی بتواند با تعلیمات سایتاما، دشمنش را شکست دهد.
جنوس در جایگاه خودش بسیار قوی و قابل اعتماد است، اما هنوز راه زیادی دارد تا به قدرت سایتاما برسد. اگر بخواهیم همتای مشهوری برای سایتاما و جنوس ذکر کنیم باید بگوییم که آنها حکم بتمن و رابین را دارند. هرچند که رابطه سایتاما با جنوس به مراتب جذابتر است.
بانگو: یکی از قهرمانان سطح اس آکادمی قهرمانان است. او در دوجو مهارت بالایی دارد و به دنبال شاگردی است که مهارت خود را به او انتقال دهد. بانگو از اولین کسانی است که قدرت سایتاما را میبیند و به آن اذعان دارد. او پیرمردی است که به خوبی میداند غرور و خودخواهی باعث مرگ توانایی است. او به مشتهایش معروف است که چون آب روان، سنگ را درهم میشکنند.

قهرمان کچل
طراحی جالب و بامزه سایتاما اصلاً اتفاقی نیست. شخصیت ابرقهرمانی با سری طاس و چشمانی بی حالت فقط برای جلب نظر و خنداندن خواننده طراحی نشده است. بهتر است مطلب را با سوالات زیر پیش ببریم: سایتاما یعنی چه؟ مشابه این کلمات را کجا شنیدهایم؟
نام سایتاما که متشکل از دو کلمه سای و تاما میباشد در نخستین قدم ما را به یاد نام سای بابا میاندازند. سای بابا قدیسی هندی است که مدعی تجسم خدا در قالب انسانی است. این عالم، تعالیمی متشکل از هندو و اسلام را عرضه کرده که بر مبنای آن سای به معنای خدا و تاما به معنای بدون نقص است.
جالبتر آن که در زبان عبری نیز معادل سایتاما به معنای کامل و بیعیب میباشد. ظاهر سایتاما نیز شبیه راهبان مکتب سای بابا است. مردی با سری تراشیده که در انیمه مرد تک مشتی، رنگ لباسهایش زرد و قرمز است. سایتاما قدرتی فرای تصور دارد و هر کاری را صرف سرگرمی انجام میدهد. اعتقاد به اینکه دنیا و مسائل آن چیزی جز بازی کودکانه و زودگذر نیست، از باورهایی است که ادیان الهی بارها به آن اشاره کردهاند.
تمام این موارد ما را به این نتیجهگیری سوق میدهند که شکل گیری شخصیت سایتاما در مانگای مرد تک مشتی نمیتواند تصادفی باشد. خالق این مانگا با شخصیت پردازی عالی خود توانسته مفاهیم مورد نظرش را در قالب داستان بیان کند. مانگای مرد تک مشتی هرچند که سبکی مبارزاتی دارد اما در خلق آن، طبق روال معروف مانگاهای مبارزاتی، کمتر از هاشور استفاده شده است.
بهره گرفتن از سایه روشن در طراحی صحنههای رزمی باعث شده است که خواننده هرچه بیشتر ایمان پیدا کند که شخصیت اصلی با دشواری زیادی رو به رو نیست! به عبارتی این سبک باعث میشود تا مشخصهای که داستان مرد تک مشتی را از دیگر داستانهای ابرقهرمانی جدا میکند، به ظهور برسد. طنز آمیخته در داستان با صحنههایی که شلوغی آشفتهای ندارند، بیشتر بروز میکند. این باعث میشود تا خواننده به این درک برسد که با داستانی متفاوت رو به رو است.
0 نظر ثبت شده