صلح بین غولها و انسانها با داستانی سرشار از خشونت
فیلم سینمایی یک اثر اقتباسی از مانگا و انیمه توکیو غول است. به نوعی میتوان گفت که این اثر هم اقتباسی از مانگا توکیو غول و هم لایو اکشنی برای انیمۀ این مجموعه به حساب میآید. این اثر تقریباً موفقترین و پرفروشترین اثر کارگردان این فیلم یعنی کنتارو هاگیوارا است. کارگردان اثر مهمی تا به حال از خود به جای نگذاشته و میتوان گفت که فیلم توکیو غول با وجود نقصهای زیاد یک موفقیت بزرگ برای این کارگردان به شمار میآید.

داستانی سرشار از خشونت
فیلم سینمایی توکیو غول محتوای مفیدی را به مخاطب منتقل نمیکند. اثر صرفاً روایتگر یک داستان مهیج و ترسناک است. محتوایی که این فیلم دارد شامل خشونت، به تصویر کشیدن صحنههای ترسناک و همچنین خون و خونریزی است. همچنین مفهوم انسانیت نیز در این اثر زیر پا گذاشته میشود.
یک سوال بزرگ
ما در این اثر شاهد این کلیشه هستیم که انسان به دنبال نابودی گونهای بیگانه با خود است. البته در این میان تناقضی بسیار بزرگ وجود دارد. انسانها برای غولها حکم غذا را دارند، در نتیجه غولها برای ادامه زندگی باید آنها را بکشند. در مقابل انسانها هم برای دفاع از بشریت غولها را میکشند. در این میان جنگی بین این دو گونه صورت گرفته است. هر دو گونه از همدیگر نفرت دارند و به مبارزه باهم میپردازند. این که انسانها برای حفظ بشریت، موجوداتی که به انسانها به چشم غذا نگاه میکنند را میکشند منطقی به نظر میآید؛ اما این مسئله که دست آخر غولها چگونه باید در صلح با انسانها یعنی با غذای خود، زندگی کنند همچنان باقی میماند. انسانها چگونه با موجوداتی زندگی خواهند کرد که انسانها را به چشم غذا میبینند؟
موجوداتی غیر واقعی
گاهی در میان بعضی از فیلمهای علمی تخیلی که پای موجوداتی غیر از انسان هم به داستان باز است، شاهد درگیری انسان با آن موجودات هستیم. این که انسان با طبیعت و حیوانات مختلف در طول تاریخ بد رفتاری کرده است، قطعاً کار اشتباه و نادرستی محسوب میشود، اما این آثار صرفاً به دنبال بیان این اشتباه نیستند. این کار اشتباه انسان دلیل نمیشود که انسانها را اینگونه به تصویر بکشیم.
شاهد هستیم در بعضی آثار اعم از توکیو غول مفاهیم انسانی زیر پا گذاشته میشوند. (به غیر از به تصویر کشیدن خشونت بی حد و مرز) در این اثر هم مانند انیمه و مانگای این مجموعه شاهد این هستیم که انسانها کار نادرستی میکنند اما غولها حق دارند که انسانها را بکشند و میل کنند. حالا برای توجیه این که غریزه غولها برای انسان مشکل ساز نیست، شاهد این هستیم که در کافه آنتیک غولها از انسانهایی که خودکشی کردهاند تغذیه میکنند.
داستان غولها
حتی اگر تعدادی غول هم این چنین باشند بقیه غولها چطور؟ چند انسان باید خودکشی کنند تا تمام غولها بتوانند بدون کشتن انسانها به زندگی خود ادامه بدهند؟ در هر صورت و اتخاذ هرگونه سیاستی در دنیای توکیو غول، بالأخره غولها باید انسانها را میل کنند. در این داستان ما شاهد مظلوم نمایی غولها هستیم. آیا این مظلوم نمایی غولهای قدرتمند در مقابل غذایشان ظلم به مقام انسانیت نیست؟ البته که اگر با دیدگاه غربی و شرقی به موضوع نگاه کنیم مهم نیست مفهوم انسانیت زیر پا گذاشته شود.
صریح و خشن
توکیو غول چه در انیمه و چه در این فیلم سینمایی (یا لایو اکشن این مجموعه) بدون هیچگونه مشکلی خشونت و خون و خونریزی را به تصویر کشیده است. این خشونت موجود در اثر حتی مخالفت بعضی منتقدین را نیز با خود به همراه داشته است. مخصوصاً در فیلم که نسبت به انیمه به واقعیت نزدیکتر است، این خشونت بیشتر حس میشود. در کل با یک اثر سینمایی خشن و بدون مفهوم که انسانیت را نیز زیر پا گذاشته طرف هستیم.

اقتباسی از مانگا
داستان فیلم یک داستان اقتباسی از مانگا و انیمۀ این مجموعه است. اقتباسی که در این فیلم استفاده شده جزئی است. اگر انیمۀ این مجموعه را دیده باشید، متوجه میشوید که ترتیب داستان و نحوه اتفاق افتادن وقایع کاملاً دستخوش تغییر شده است. تغییرات کوچکی هم نیز در داستان به وجود آمده است.
زندگی غولها
داستان، دنیایی را روایت میکند که موجوداتی به اسم غول که کاملاً هم شبیه انسانها هستند، در آن زندگی میکنند. این موجودات قدرتهای خاصی دارند که شامل کاگونه (سلاح مخصوص غولها) و ترمیم سریع آسیبهای بدنی هستند. تنها غذایی که این موجودات میتوانند مصرف کنند گوشت انسان و مشتقات قهوه است.
داستان، روایتگر مشکلات غولهای خوبِ کافه آنتیک است. غولهایی که چگونه غذا پیدا میکنند و به چه سیاستهایی عمل میکنند. داستان به این میپردازد که در جنگ میان انسانها و غولها هر دو در حال آسیب دیدن هستند و بالأخره زمانی باید صلح بشود. صلحی که در آخر معلوم نیست با انسانخوار بودن غولها چگونه قرار است به وجود بیاید؟
صلح بین غولها و انسانها
خالق مانگا و نویسنده داستان، شرح نداده است که اولاً موجوداتی به اسم غول از کجا به وجود آمدهاند و این که وقتی غذای غولها فقط انسانها هستند پس این دو گونه چطور باهم به صلح خواهند رسید؟ حتی در اواخر اثر انیمهای این مجموعه هم شاهد این صلح بودیم، اما معلوم نبود این صلح بر چه پایه و اساسی صورت گرفت.
ژانر فانتزی و وحشت
داستان این فیلم تقریباً نیمۀ اول فصل یک انیمۀ توکیو غول را بازگو میکند. داستانی که یک سینمایی دیگر، نیمۀ دوم فصل یک را بازگو کند، در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. داستان توکیو غول یک داستان در ژانر فانتزی و وحشت است. وحشت این داستان زمانی که به صورت فیلم روایت میشود بسیار ترسناکتر از طراحیهای دوبعدی انیمهای نمود پیدا میکند. اگر طرفدار داستان و انیمۀ توکیو غول هستید پیشنهاد میکنم که این فیلم را مشاهده نکنید؛ اما اگر فیلمهای ترسناک با خون و خونریزی و خشونتی بی حد و اندازه را دوست دارید پیشنهاد میکنم این فیلم را تماشا کنید.

شخصیت هایی متفاوت از نسخه اصلی
شخصیت پردازی فیلم توکیو غول با انیمۀ این مجموعه تفاوتهای زیادی داشت. شخصیتها اکثراً تغییر یافته بودند و یا جایگاهشان در داستان تغییر پیدا کرده بود. به هر حال فیلم توکیو غول تصاویر جدیدی از شخصیتها به ما ارائه میکند.
شخصیت اول داستان یعنی کانکی کِن یک پسر فوقالعاده خجالتی با لرزشهای ممتد دست و صورت به تصویر کشیده شده است. در صورتی که در انیمه با پسری متعادل که خجالتی هم است، لرزش خاصی ندارد و صاف و محکم ایستاده است طرفیم. در طی داستان کانکی به سرعت مبارزه را به خاطر تغییری که در داستان ایجاد شده بود فرا گرفت و در کوتاهترین مدت ممکن تبدیل شد به پسری با اعتماد به نفس که مبارزات نفس گیر انجام میدهد. حال در انیمه کانکی تا قسمت آخر هم نتوانست به اراده و کنترل خود مبارزه کند.
کافه آنتیک و کارکنانش
توکا یکی دیگر از شخصیتهای اصلی داستان است. کسی که بیشترین ارتباط را با کانکی دارد. توکا دختری است مغرور و خودپسند که هرازگاهی کانکی را هم کتک میزد. در بخش تمرینات مبارزه با کانکی جای یومو با توکا عوض شده بود. در انیمه ما شاهد این بودیم که یومو با کانکی در طی چند قسمت مبارزه را تمرین میکند و در نهایت هم کانکی چیزی یاد نمیگیرد. در فیلم شاهد آن هستیم که توکا فقط در چند دقیقه توانست کانکی را با خشونت زیاد به یک مبارز قوی بدل کند.
مدیر کافه آنتیک هم پیرمردی به اسم یوشیمورا است. شاید تنها شخصیتی که بدون تغییر باقی مانده است، همین شخصیت باشد. یک پیرمرد مهربان، انساندوست و نوعدوست که به غولها کمک میکند و محیط امنی را برایشان فراهم کرده است. شخصیت یومو هم که در انیمه شاهد آن بودیم، حضور بسیار کوتاهتری در فیلم دارد. یومو کسی است که در انیمه به کانکی مبارزه یاد میداد که این بخش را به شخصیت توکا واگذار کردهاند.
فیلم به واقعیت نزدیکتر است
شخصیت مادو کورئو نیز تغییر خاصی نکرده بود. این شخصیت به همان اندازهای که در انیمه شاهد بودیم، خشن و بیرحم به تصویر کشیده شده است. میتوان گفت به این خاطر که فیلم به واقعیت نزدیکتر است و افکتهای بصری نیز به کمک فیلمساز آمدهاند، این کاراکتر از قبل هم خشنتر و بیرحمتر به تصویر کشیده شده است. شخصیت آمون کوتارو نیز، بیاحساستر و خشنتر از انیمه به تصویر کشیده شده است.
شخصیت پردازی در این فیلم با اثر انیمهای این مجموعه تفاوتهای آشکاری دارد. بعضی نقشها دستخوش تغییر شده و مدت زمان حضور شخصیتها نیز کم و زیاد شده است. شخصیت پردازی این فیلم همانطور که در کل فیلم هم شاهد هستیم بسیار خشن بوده و کارگردان نیز به خواستۀ خود رسیده است.

فیلمی عاشقانه نه ترسناک
همه میدانیم که ساختن یک فیلم بسیار پرهزینهتر و سختتر از طراحی یک مانگا یا انیمه است. در مانگا یا انیمه طراح میتواند هر چیزی که دلش بخواهد طراحی کند و خبری هم از جلوههای بصری نیست. انیمه و مانگا از شروع تا پایان طراحی یکنواخت و یکسانی داشته و مخاطب احساس یکنواختی میکند. در طراحی دو بعدی، مخاطب احساس نمیکند که طراحی یک شیء در انیمه با طراحی کلی آن انیمه در تضاد است، اما در این فیلم، این برداشتها به وضوح احساس میشود.
فیلمبرداری و نحوۀ بازی بازیگران به گونهای بود که مخاطب احساس میکرد با یک فیلم عاشقانه و روزمره طرفیم و اصلاً خبری از اتفاقات تخیلی در این فیلم نیست. فیلمبرداری و بازی بازیگران در مواقعی که اتفاق تخیلی رخ نمیداد حرفهای بود. زمانی که جلوههای بصری (شامل کاگونهها) نمایان میشدند، کاملاً حس میشد که این جلوهها و افکتها با بقیه فیلم همخوانی ندارند و صرفاً کار کامپیوتر هستند.
یکنواختی خاص فیلمهای هالیوودی
اگر فیلمهای علمی تخیلی هالیوود مخصوصاً فیلمهای استودیو مارول را تماشا کرده باشید، متوجه این مسئله میشوید که در آنها یکنواختی خاصی وجود دارد. در فیلمهای مارول، تخیلی بودن جلوههای ویژه بصری به هیچ وجه به چشم نمیآیند و شبیه واقعیت نمود پیدا میکنند.
البته که این مقایسه کار درستی نیست، اما بالأخره این تفاوت میان واقعیت و جلوههای بصری مخاطب را آزار میداد. منتقدین و مخاطبین هم در نقدهای خود نسبت به جلوههای گرافیکی این فیلم واکنش نشان دادند. در نگاه اول و نگاهی ظاهرگرایانه انتخاب بازیگران نامناسب بوده است. دو شخصیت کانکی و هیده از قیافههای خوبی بهره نمیبردند. عوامل فیلمساز میتوانستند بازیگران بهتر یا گریم بهتری داشته باشند. در بالا هم اشاره کردیم که انیمه بهخاطر آزادی طراح مشکلی در زیبا به تصویر کشیدن شخصیتها ندارد اما در فیلم چنین محدودیتهایی ممکن است رخ بدهد. مخصوصاً که در ایران به خاطر ظاهرگرایی، این چهرهها به هیچ وجه قابل پسند مخاطبین نخواهد بود.
فیلم در کل از لحاظ فنی قابل قبول بوده و مشکلی نداشت، فقط در زمینه جلوههای بصری ویژه کار کمی خراب شده بود که آنچنان هم فیلم را دچار اختلال نمیکرد. فیلم از لحاظ فنی عملکرد نسبتاً خوبی داشت و توانسته بود که توکیو غول را به معنای واقعی به تصویر بکشد.
0 نظر ثبت شده