فیلم شوالیه تاریکی دومین فیلم از سهگانه بتمن ساخته کریستوفر نولان است. این فیلم به رویارویی بتمن با دشمن قدیمی خود جوکر با بازی هیث لجر میپردازد. هیث لجر تنها چند ماه بعد از اتمام بازی در این فیلم خودکشی کرده و نام خود را به عنوان محبوبترین جوکر تاریخ در یادها ثبت کرد.

فیلمهای ابرقهرمانی بدون محتوا
فیلم شوالیه تاریکی بر خلاف دیگر فیلمهای ابرقهرمانی است؛ فیلمهای ابرقهرمانی معمولاً به تقابل خیر مطلق و شر مطلق میپردازد و آنچنان از داستان عمیقی بهره نمیبرند اما سهگانه بتمن مخصوصاً قسمت دوم این سهگانه بر خلاف جریان معمول فیلمهای ابرقهرمانی عمل میکند. شوالیه تاریکی هم درونمایه فلسفی در خود دارد و هم یک تریلر روانشناختی است و هم یک تلنگری به جامعهشناسی میزند که در ادامه به آن میپردازیم.
کارگردان چند بار در طول فیلم دو رو از مردم یک شهر را نشان میدهد. وی سعی دارد نمایش دهد هر کسی میتواند همانقدر که در راه حقیقت قدم برمیدارد خلاف آن را هم مورد انجام قرار دهد. مردمی که در اول فیلم، ماسک بتمن به صورت میزنند و آنقدر جسارت دارند که به مبارزه مسلحانه با گروههای تبهکار بروند در میانه فیلم حتی به همنوع خود رحم نمیکنند و در آخر فیلم حتی کسی که برای آنها نماد عدالت است را از خود طرد میکنند و او را تحت تعقیب قرار میدهند.
شواله دو چهره گاتهام
نمونه عینی این نزاع درونی در میان مردم یک شهر را میتوان در هاروی دنت دید. کسی که به شوالیه گاتهام معروف است برای اجراء عدالت حاضر است خود را بتمن معرفی کند؛ در آخر فیلم یک بچه بیگناه را میخواهد در مقابل چشم پدر و مادرش به کشتن دهد.
اهمیت این فیلم در نمایش مردم امروزه در بحبوحه اتفاقاتی که در سال 2020 میلادی اتفاق افتاد خود را نشان داد و به شکلهای گوناگون دیدهایم که شاید حق با جوکر بوده است: همین مردم متمدن زمانش که برسد مانند حیوانهای وحشی عمل میکنند (نقل به مضمون). فیلم تقابل خیر و شر را نشان میدهد اما نه مثل دیگر فیلمها سطحی؛ وقتی جوکر به بتمن میگوید من و تو مثل هم هستیم یعنی همین ذات انسان که مانند سکه هاروی دنت که یک طرف آن سفید و تمیز و طرف دیگر سکه سوخته و کثیف است.

اقتباسی بهتر از خود کمیک
سهگانه بتمن مخصوصاً فیلم دوم شوالیه تاریکی یکی از بهترین اقتباسها از سری کمیک این ابر قهرمان به حساب میآید. داستان قسمت دوم این سهگانه به رویارویی بتمن و دشمن قدیمی و محبوب او نزد طرفداران این ابرقهرمان جوکر همچنین روند تبدیل شدن هاروی دنت به دو چهره میپردازد.
شروع شوالیه تاریکی مدت زمانی بعد از اتفاقات فیلم اول (بتمن آغاز میکند) شروع میشود؛ زمانی که گاتهام پس از اتفاقاتی که رأسالغول رقم زد آرام شده است و صحنههای اولیه فیلم نشان میدهند که خلافکاران از ترس بتمن به راحتی گذشته خلاف نکرده و جرم و جنایت کمتر شده است. درست وقتی که گاتهام کمکم روی آرامش را به خود میبیند دو نفر وارد این شهر میشوند. ابتدا شوالیه سفید گاتهام هاروی دنت دادستان سپس جوکر.
گروههای مافیای شهر که کسب و کار خود را با وجود بتمن در خطر میبینند مجبور میشوند تا جوکر را برای نابود کردن بتمن به خدمت بگیرند. اما جوکر شخصیتی است که همه کارها را به روش خودش انجام میدهد؛ او به دنبال کشتن بتمن یا بروس وین نیست او به دنبال شکستن بتی است که مردم از بتمن در ذهن خود ساختهاند و در جهت این کار از کسانی که برای بتمن ارزش دارند استفاده میکند: هاروی دنت و ریچل هاوس.
انتخاب عشق یا عقل
جوکر در میانه داستان مقابل بتمن یک انتخاب سخت میگذارد؛ انتخاب میان عقل و عشق. انتخاب عقل برای آن است که با نجات جان هاروی دنت میتواند به جرم و جنایت را در گاتهام به پایان برساند. همچنین انتخاب عشق، محقق ساختن آرزویی است که سالها آن را در ذهن خود پرورانده است (ازدواج با ریچل).
نولان راهی غیر از این دو احتمال را در پیش میگیرد. بتمن عشق خود را از دست میدهد و دنت هم به خاطر اتفاقی که برای ریچل و سوختن نصف صورتش رخ داده است به این باور میرسد راهی که در آن قدم گذاشته است نتیجهای جز باخت ندارد.
بروس وین چون هاروی به قهرمانی مردمی تبدیل شده است و بتمن جز آدمی سیاهپوش که در سایهها پنهان میشود نیست بتمن را بدنام میکند تا امید در دل مردم گاتهام نمیرد و جوکر به هدف خود که به آن نزدیک شده بود نرسد.

ضد قهرمانی بهتر از قهرمان
همانطور که قبلا گفته شد فیلمهای نولان ویژگیهای مشترک زیادی دارند. در شخصیتپردازی هم این ویژگیهای مشترک را میتوان یافت. دنیای بتمن و تقابل این کاراکتر با جوکر مناسبترین بستر برای ویژگیهای شخصیتپردازی نولان است که در ادامه به آن میپردازیم.
مردان کت و شلوار پوشی که با خودشان درگیری ذهنی دارند این ویژگی به وضوح در شوالیه تاریکی نمایان است، بروس وین (در فیلم اول) و جوکر نمونه بارز کاراکترهایی هستند که درگیری ذهنی دارند؛ مخصوصاً جوکر که نمونه مجسم از عاقلترین دیوانه است. ویژگی دوم فیلمهای نولان استفاده از مضامین متضاد روانشناسی در فیلم است که در شوالیه تاریکی نیز این ویژگی را میتوان یافت.
در فیلم شوالیه تاریکی شخصیتپردازی جوکر مسلماً یکی از سختترین کارها بود که برادران نولان توانستهاند به خوبی این کار را انجام دهند. البته بازیگری بینظیر هیث لجر را نباید برای درآوردن نقش جوکر فراموش کرد.
چالشهای بی پایان شوالبه تاریکی
جوکر در دنیای دیسی شخصیتی است که چالش را دوست دارد و همیشه با ایجاد چالشهای عمدتاً شخصی برای بتمن، عاشق این است که بتمن را در مواجهه با این چالشها ببیند. جوکری که نولان خلق کرده است برای بتمن چالش ایجاد نمیکند؛ بلکه برای بیننده فیلم است که چالش درست میکند و او را به فکر کردن وامیدارد؛ او از شما میپرسد که تمدن یعنی چه؟ یا اینکه انسانها چرا خود را متمدن میداند؟ تنها از جوکر بر میآید که با مثال عینی و رسم شکل! نشان دهد همین انسانهایی که از تمدن حرف میزنند وقتش که برسد مانند حیوانهای وحشی عمل میکنند.
نولان هم در مقابل جوکری که خلق کرده است جوابی دو پهلو نمایش میدهد؛ زندانیانی که واکنش انسانی از خود نشان میدهند و آدمهای متمدنی که حاضراند برای نجات خود هم نوعان خود را هر چند که برچسب زندانی دارند را از هستی ساقط کنند.
بتمن در مقابل جوکر مانند مثال نقض عمل میکند. با اینکه حرفهای جوکر درست به نظر میرسد اما بتمن نشان میدهد که حداقل همه حرفهایی که جوکر میزند قابل قبول نیست. نباید فراموش کرد یکی از ویژگیهای فیلمهای نولان این است که به مخاطب یک احساس شیرین گیجی دست میدهد. مانند فیلم شوالیه تاریکی که مخاطب گیج میشود. بألاخره حق با کدام است؟ جوکر یا بتمن هر دو هم اشتباه میکنند و هم بخشی از حقیقت را نشان میدهند. سخن آخر؛ قضاوت با شما است که با کدام یک از این شخصیتها همراه میشوید.

نولان مولف سینما بلک باستری
فیلم شوالیه تاریکی دومین فیلم از سهگانه بتمن ساخته کارگردان شناخته شده کریستوفر نولان است. فیلمهای نولان همگی ویژگیهای مشترک دارند؛ اما این اشتراکات به معنی تکراری بودن فیلمهای این کارگردان نیست و همین امر باعث شده است که نولان به عنوان یک کارگردان مؤلف شناخته شود. در ادامه به این ویژگیها و حضور آنها در فیلم شوالیه تاریکی اشاره میکنیم.
یکی از ویژگیهای اصلی فیلمهای نولان نمای چرخشی دوربین (turning shot) است که از نماهای مخصوص این کارگردان به شمار میآید و در فیلم شوالیه تاریکی هم از این نما در صحنه مبارزه بتمن و جوکر در ساختمان نیمهکاره استفاده شده است.
نولان بر خلاف دیگر کارگردانها خیلی موافق استفاده از جلوههای کامپیوتری برای ایجاد جلوههای میدانی نیست؛ همین امر هم باعث شده که فیلمهای نولان سکانسهای زیبا و هیجانانگیزی داشته باشند؛ مانند سکانس منفجر کردن یک هواپیمای مسافربری، استفاده از ادوات نظامی واقعی در فیلم دانکرک یا سکانس انفجار بیمارستان در فیلم شوالیه تاریکی که با بازی زیبای هیث لجر همراه است.
ترکیب ژانرهای سینمایی حتی به غلط
نولان همیشه دوست دارد ژانرهای مختلف را ترکیب کند و جالب است که در این کار موفق هم میشود؛ شاید سهگانه بتمن مخصوصاً شوالیه تاریکی نمونه خوبی از این علاقه نولان باشد. شوالیه تاریکی فیلمی در ژانر ابرقهرمانی است اما در عین حال یک تریلر روانشناختی جذاب همراه با سکانسهای اکشن مسوب میشود که اتفاقاً یک مثلث عشقی بینظیر هم در آن جریان دارد. بدون شک چنین ملغمه عجیبی که اتفاقاً دوست داشتنی هم باشد از نولان برمیآید.
پایانهای غافلگیرکننده یا غیرقاطع یکی دیگر از ویژگیهای فیلمهای نولان است که در سهگانه بتمن نیز شاهد آن هستیم. در فیلم اول با سوختن عمارت وین، در فیلم دوم با مرگ هاروی دنت یا دو چهره (two face) و در فیلم سوم که به خوبی مخاطبان فیلم و عاشقان بتمن را با گمان اینکه بتمن هم به آخر راه خود رسیده است غافلگیر میکند.
0 نظر ثبت شده