فیلم Call یا تماس، فیلمی در ژانر هیجان انگیز ، ترسناک و راز آلود است و به کارگردانی و نویسندگی Chung-Hyun Lee ساخته و پرداخته شده است. این فیلم امتیاز ۷٫۲ را از میان ۱,۳۶۵ رای درسایت IMDB دریافت کرده است.
The Call (کره ای: 콜 ؛ Kol)، فیلمی مهیج و محصول کره جنوبی همراه با بازی قدرتمند پارک شین هی و جئون جونگ سئو است. این اثر براساس فیلم The Caller سال 2011 در انگلیس و پورتوریكو ساخته شده است. داستان فیلم حول محور یک تماس تلفنی بین دو دختر به نامهای سویون و یانگ سوک میچرخد. دو زن از زمان های مختلف كه از طریق تماس تلفنی با یک تلفن بیسیم به هم مرتبط می شوند. تاریخ اکران این فیلم تحت تأثیر همه گیری COVID19 قرار گرفت و نهایتا در تاریخ 27 نوامبر سال 2020 منتشر شد.

فیلمی در ژانر وحشت
“تماس” یک فیلم در ژانر وحشت به حساب میآید. فیلمی مضطربکننده که به جهت ایجاد ترس و هراس طراحی شده است و باعث شکلگیری حس دلواپسی، هشدار و فراخواندن ناشناختهترین و بدترین ترسها در وجود تماشاگر میشود. تماس با پایانی ترسناک و شوکهکننده، همزمان در حال فریفتن و سرگرم کردن بینندگان است. فیلم به طور موثری در مرکز زاویه تاریک زندگی قرار میگیرد و با ماهیت وجودی ما یعنی فطرت ترس سروکار دارد. ترس از تغییر یا عکسالعملهای ناگهانی، ترس از ناشناختهها و مرگ عزیزان را به تصویر میکشد.
فیلم پیشرو به نوعی بازی با سرنوشت است. سرنوشتی که براساس اتفاقاتی در گذشته رقم خورده و آیندهای را پرورش داده است. امیدی توام با ترسِ از دست دادنِ مجدد در رگهای داستان جریان دارد. معمای غیرقابل پیشبینی این داستان چهره مطمئنی را به اثر بخشیده است. این فیلم بیش از آنکه ترسناک باشد یک فیلم معماگونه است و مخاطب را در موقعیتهایی قرار میدهد که انتظارش را ندارد. نوع مواجهه با حوادث موجب ایجاد ترس میشود و بیننده را کنجکاو تصمیم بعدی کاراکترها قرار میدهد. Call از سری داستانهای علمی تخیلی قلمداد میشود.
دستکاری در گذشته
روایت دستکاریهایی در گذشته که نتایج ناگواری را در آینده پدید میآورند. این اثر تا حدی در ردهی فیلمهای تریلر هم به حساب میآید. جنایات دختری که به واسطهی شکنجههای نامادری خود دیوانه شده و حالا به یک فرد خطرناک مبدل شده است.
تکامل فیلمهای ترسناک در طول سالیان، رویکرد جدیدی را به جامعه بخشیده است. سبک این فیلمها در طول زمان تغییر کرده و تعداد مخاطبان بیشتری را به خود اختصاص داده است. با بررسی آثار گذشته تا کنون متوجه رشد روزافزون تعداد بینندگان این ژانر شدهایم. نقش زنان در داستانهای رعبآور و نوع حضورشان در صنعت سینما به وسیله ژانر وحشت تغییر کرده است. اولین فیلمهای ترسناک سینما مانند «ولنتاین خونین من» ۱۸۹۱، «هالووین» ۱۹۷۸ و «جمعه سیزدهم» ۱۹۸۰ بیشتر برای مخاطبان مرد ساخته شده بودند؛ کمااینکه در قرن بیستم زنان نقش پررنگی در جمعیت مخاطبان ژانر وحشت را دارا هستند. زنان نه تنها در جبهه ثابت مخاطبان این ژانر قرار دارند بلکه به ایفای نقشهای اصلی این آثار هم میپردازند.
تماس، یکی از نمونههای خوشساخت در این ژانر است و توانسته تنها با دو کاراکتر زن اصلی داستان را به جریان بیاندازد.

تماسی شوم
تماس، یک نمونه قوی از ژانر وحشت و علمی تخیلی است. داستان دو دختر که از طریق تماسهای تلفنی بر زندگی یکدیگر در گذشته و حال اثر میگذارند. هر دوی آنها 28 ساله هستند و در یک خانه زندگی میکنند اما اختلاف زمانی 21 ساله که بین آن دو وجود دارد، گذشته و آینده را شکل داده است. اوایل ماجرا، نوعی ارتباط پاک و دوستانه شکل میگیرد و گفتگوهایی بین آن دو رد و بدل میشود که موقعیت زندگی و مشکلات زندگی هردو را آشکار میکند.
بر حسب این رابطه دوستانه آنها تلاش میکنند برای رفع معضلات و مشکلات زندگی به یکدیگر کمک کنند. یونگسوک (دختری که در گذشته است) در نقش فردی که مورد ظلم نامادری خود قرار گرفته معرفی میشود و تصمیم دارد از مرگ پدر سویون جلوگیری کند. سویون (دختری که در زمان حال زندگی میکند) با اطلاعاتی که از آینده یونگسوک دارد سعی میکند با راهنماییهای خود او را از مرگ حتمی نجات دهد.
پیرنگ معما یا پیرنگ تغییر
داستان پیشرو را میتوان در مرز باریکی میان پیرنگ معما و پیرنگ تغییر عنوان کرد. یک داستان اسرارآمیز که در واقع دربردارنده داستانها و سرنوشتهای مختلف در یک داستان است. اتفاقاتی که در گذشته رخ داده و تغییراتی که قرار است به واسطه یونگسوک در آنها وارد شود به عنوان یک سوال رازگونه و چراییِ غیرقابل حدس طرح میشود. عناصر غافلگیری و هوشمندی به شدت در متن این پیرنگ وارد شده است و در عین ساده بودن ساختار، جذابیت خاصی به ماجرا بخشیده است. شخصیتها کاملا عادی هستند اما بازی با سرنوشت و تغییر در اتفاقات گذشته و حال، ترفندی است که برای شکل دادن به این پیرنگ عنوان میشود. گویی سرنوشت هرکدام از کاراکترها بستگی به انتخاب و نوع کنش یونگسوک و سویون دارد.
معما در وسیعترین حالت ممکن پس از تماسهای مکرر یونگسوک از گذشته طرح میشود. در حقیقت این یک پیرنگ فیزیکی محسوب میشود که در آن ماجرا و موقعیتها از عمق شخصیتها مهمتر است. مخاطب در ابتدا غم، افسردگی و فشارهای روحی سویون را احساس کرده و از هرگونه کمکی به او رضایتی قلبی پیدا میکند و بههیچ عنوان به عواقب تغییر در ساختار سرنوشت او دقت نمیکند. این بخش در واقع اولین مرحله دراماتیک داستان است و در آن هنوز دو شخصیت پروتاگونیست و آنتاگونیست از یکدیگر تفکیک نشدهاند.
تغییر به آنتاگونیست
پیرنگ تغییر، دومین پیرنگی است که در داستان به چشم میخورد. این پیرنگ در حقیقت شخصیت محور است و تغییرات را در طی زمان و گذراندن اتفاقات مختلف در زندگی نشان میدهد. روند دگردیسی یونگ سوک به شخصی که در نهایت به آن مبدل میشود کاملا ملموس و محسوس است. پیرنگ تغییر در این داستان فرایند عوض شدن یونگ سوک و تبدیل او به آنتاگونیست داستان را نشان میدهد. با کشته شدن نامادری به دست یونگ سوک، اتفاق تغییر دهندهی اصلی رخ میدهد.
او که توسط نامادریاش متحمل آسیبهای روحی شدیدی شده بود با این عمل احساس آزادی و تولدی دوباره میکند. گفتن این دیالوگ توسط خود یونگ سوک خبر از ورود او به مرحله بعدی زندگی جدیدش و تغییر خوی و خصلتاش را میدهد. او که تازه از زنجیر زندگی قبلی خود رها شده است هیچ مانعی را تحمل نمیکند و از ریختن خون کسی باکی ندارد. گذشته تلخ او به تازگی به پایان رسیده و یونگ سوک نمیخواهد به همین راحتی این شور و شعف را از دست بدهد.
معما، کلیات خود را در اولین مرحله دراماتیک و جزئیاتش را در دومین مرحلهی دراماتیک عرضه میکند. در قسمت سوم مراحل دراماتیک داستان، مخاطب منتظر است که یونگسوک تقاص کارهایش را پس بدهد و سویون به حداقل چیزهایی که برایش باقی مانده دست پیدا کند. نویسنده با هوشمندی تمام حتی آخرین صحنه را هم با چاشنی درستی به خورد بیننده میدهد و از هیجان این ماجرا ذرهای نمیکاهد.

بازی تاثیرگذار پارک شین هه
سویون با بازی تاثیرگذار پارک شین هه، دختری است که مادرش را مقصر مرگ پدرش میداند و بااینکه برای سلامتی او تلاش میکند اما همچنان غمی سنگین را متحمل میشود. نویسنده نوع شخصیت سویون را درونگرا، تنها، محروم از محبت پدری و با نفرتی فروخورده از مادر تدوین کرده است. فردی که مشکلات زندگیاش را به گردن بیفکری مادرش میاندازد و او را مسئول مرگ پدر میداند.
یونگسوک، دختری که پدر و مادر خود را از دست داده و حالا با نامادری خود که یک شمن است زندگی میکند. نامادری او را در خانه زندانی کرده و معتقد است که وجودِ یونگسوک توسط شیاطین تسخیر شده و با شکنجه او سعی دارد شیاطین را دور کند. یونگسوک در حکم یک زندانی گناهکار در زیرزمین خانه شکنجه میشود و هیچ کس صدای نالههای او را نمیشنود و کمکی نمیکند. عزتنفس او خدشهدار شده و از یک شخصیت عادی و یک زندگی واقعی فرسنگها دور شده است. طعم شیرین آزادی تنها اتفاقی است که میتواند روحِ حیات را در وجود او بدمد و به روند طبیعی زندگی بازگرداند.

تراژدی نهفته در داستان
عنوانبندی فیلم همراه با یک نمای اکستریم لانگشات از سویون آغاز میشود و بلافاصله با کلوزآپی از او رو به رو میشویم. این نمای نزدیک بیانگر تراژدی نهفته در داستان است که در چهره سویون عینیت پیدا میکند و نمای دور و خالی از سکنه نمادی از تنهایی او به شمار میرود. نمای نزدیک شدت عواطف و احساسات شخص را آشکار میکند و کارگردان با توجه به ظرفیتهای پارک شین هه توانسته بهترین اکتها را از چهرهی او دریافت کند. شروع داستان در حقیقت با نمای معرف از خانه رقم میخورد.
نمایی لانگشات با زاویهای اریب و سربالا که سعی دارد اهمیت و قدرت خانه را به مخاطب برساند. نمای سربالا موضوع را بزرگتر و با عظمتتر از آنی که واقعا هست نمایش میدهد. چنین نمایی میتواند مفهوم تسلط و اقتدار خانه و درماندگی و نومیدی ناشی از اتفاقات رعبآوراش را برای ساکنین خود نشان دهد. کنار زدن پردهها و ورود ردی از نور به داخل تاریکی مطلق خانه در حقیقت به عنوان نقطهی شروع اصلی ماجرا اتخاذ میشود.
خانه تاریک
تاریکی خانه، تنهایی، تلویزیون روشنی که برفکی است، حرکت پان دوربین به سمت جای سوختگی روی پاهای سویون و صداهایی که از طبقهی بالا میآید در همان ابتدا مقدمهی ژانر وحشت را به خوبی نمایش میدهد. استفاده از نماهای پان و تیلت به صورت افقی و عمودی و قاببندی اریب و کج یکی از شگردهای کارگردان برای پردازش دوربین به عنوان چشم تماشاگر و ایجاد ارتباط حسی قویتر است. زوماوتهایی که از کاراکترها در راهروی منتهی به اتاق یونگسوک و زیرزمین خانه گرفته میشود حس وحشت و تنهایی در تاریکی را به شدت به بیننده منتقل میکند.
کوتاه و بلند شدن موهای کاراکتر سویون باتوجه به اتفاقات خوشایند و ناخوشایندی که در گذشته برای اون رخ میدهد بسیار حائز اهمیت است. نکته زیبایی که با ظرافت تمام اعمال شده است. تغییر رنگ لباس او در دو سرنوشت تلخ و شیرینی که به واسطه تغییراتی در گذشته رخ داده است نشان از حال درونی او میدهد.
راهی به پایین
صحنه پیدا کردن راه مخفی به طبقه پایین توسط سویون با نوعی از فیلمبرداری به نام دوربین ذهنی ثبت شده است. پارک شین هه مستقیم به دوربین نگاه میکند و به چشمان مخاطب خیره میشود اما در حقیقت سعی دارد متوجه علت توخالی بودن دیوار شود. این سبک فیلمبرداری همراه با نورپردازیهای ضعیف و القای تاریکی بیشتر به محیط در همان لحظات اول نوید یک ماجرای ترسناک را به بیننده میدهد. خیره شدن بازیگر به لنز دوربین میتواند با استفاده از ارتباط چشمی موثر سریعتر سطح هیجان مخاطب را ارتقا بدهد. دوربین حالت روانی، احساسات و عواطف مبهم بازیگر را منتقل و مخاطبان خود را میخکوب میکند.
گرافیک قوی مهمترین نکته این فیلم است. صحنههای گرافیکی زمان حال که تاثیر کارهای یونگ سوک و تغییرات ایجاد شده در آینده را نشان میدهد به شدت حرفهای و تحسین برانگیز پیاده شده است. تغییرات نورپردازی و ترکیببندی بیشتر زندگی سویون را مورد هدف قرار داده است. تغییراتی که زندگی او را شادتر میکند و پدرش را به او باز میگرداند با رنگهای شادتر و نورهای گرمتر نشان داده میشود و تغییرات معکوس به صورت مخالف عمل میکنند. صادقانه باید گفت که سینماتوگرافر این مجموعه توانسته یک اثر فاخر را به منصه ظهور برساند و ارزش حقیقی مخاطب را شناخته است.
0 نظر ثبت شده