فیلم رویای ممنوعه، داستان پادشاهیست که نمیتواند مستقل از امپراطوری چین حکومت کند. دانشمندان کشورش حق ورود به علم نجوم ندارند و نمیتوانند الفبای خود را برای نگارش داشته باشند. این فیلم داستان به استضعاف کشیده شدن مردمیست که برای زنده ماندن باید تواناییهای خود را انکار کرده و در برابر ابرقدرت زمان خویش سر تسلیم فرود آورند.

انسانها برابراند
پادشاه سجونگ برخلاف ذات تمامی حکام تفاوتی بین خود و سایر مردمان نمیبیند. او عقیده دارد همه انسانهایی که زیر آسمان قرار گرفته و بدان چشم دوختهاند با یکدیگر برابرند. پس به همین خاطر بدون توجه به مخالفت درباریان یئونگسیل را از طوق بندگی رها کرده و با اعطای فرصت به دانشمندی بزرگ تبدیل مینماید.یئونگ سیل در این داستان نماد تمامی مردم کره است. همه افرادی که پشت دروازههای قصر رها شده و کسی از نبوغ و استعداد آنها خبر ندارد. او عاشق آسمان است اما چون برده متولد شده حتی به خود اجازه نمیدهد رویای ستارهای در بیکرانه آن را داشته باشد!
نویسنده با به تصویرکشیدن داستان رفاقت و مودت میان این دو دوست که از قضا یکی پادشاه و دیگری بردهای ناچیز است؛ از روابط انسانی فراتر میرود. او محبت میان این دو را به آسمان که نماد بخشندگی است تشبیه کرده و این بیت را به ذهن متبادر مینماید که: بنازم به رسم محبت که آنجا، گدایی به شاهی مقابل نشیند!
رویای ممنوعه در این داستان گرچه داشتن علم زمانه عنوان میشود؛ اما در واقع آزادی و وفاداری است که برای شخصیتهای فیلم تبدیل به یک رویا شده! آرزویی که یئونگ سیل با پذیرش وفادارانه مجازات، آن را برای پادشاه به حقیقت تبدیل میکند. یئونگ سیل در لحظات پایانی فیلم در واقع پادشاه را آزاد میکند. چراکه اگر همچنان در کنار او باقی میماند؛ هیچ وقت درباریان اجازه رسیدن به فناوریهای مختلف را به او که روزگاری برده بوده نمیدادند. پس تصمیم میگیرد برای همیشه از صفحه تاریخ محو شود اما رویای پادشاه که همانا کسب آزادی به وسیله علم است محقق گردد.

پادشاه سجونگ کبیر
پادشاه سجونگ که پرافتخارترین پادشاه کره است علاقه شدیدی به علم و دانشاندوزی دارد. او متوجه میشود بردهای نابغه میتواند ساعت آبی را بهتر از نمونه چینیاش بسازد. پس وی را از بردگی آزاد کرده و فرصت امتحان کردن نظریهاش را برای او فراهم مینماید.یئونگ سیل ساعت آبی و پس از آن ساعت آفتابی، سپس چندین وسیله کاربردی دیگر را میسازد. اما آنچه برای پادشاه اهمیت بیشتری دارد ترسیم یک تقویم چوسانیست که با شرایط آن کشور و مطابق با نیازهای مردم کشاورز آن تنظیم شده باشد. پس یئونگ سیل دست به کار شده و پس از مدتی تقویم را به وجود میآورد.
وضعیت کشاورزی مردم بهبود یافته و او رفته رفته از جایگاه بهتری نزد پادشاه برخوردار میشود. این مقام و موقعیت حسادت دشمنان وی و مخالفین آزادیش از بردگی را فراهم میآورد. آنها که در پی سرنگونی او هستند؛ ترس از مخالفت امپراطوری مینگ با اختراعات او را بهانه کرده و دست به توطئه میزنند. درباریان با نماینده مینگ برای از میان برداشتن یئونگ سیل همدست میشوند. نماینده نیز فرمان توقیف اختراعات را از سوی امپراطور جعل کرده و آن را به پادشاه چوسان ابلاغ مینماید. پادشاه سجونگ که از حیله آنها باخبر شده تمام اختراعات را به آتش میکشد و به ظاهر دست از حمایت یئونگ سیل برمیدارد.
سفر شاه
سجونگ میداند که برای برملاکردن توطئه باید از قصر خارج شود. پس برنامه سفری را ترتیب داده و سوار بر ارابه بزرگی که به دست یئونگ سیل ساخته شده از پایتخت خارج میشود. در میانه راه ارابه شکسته و او سرنگون میگردد. در این فاصله یکی از درباریان توطئهگر، دانشمند را دستگیر کرده و برای فرستادن به مینگ آماده میکند.
پادشاه که خود محور ارابه را شکسته تا بتواند به این بهانه زودتر از موعد و برای مجازات کردن گناهکاران به قصر برگردد؛ یکی از وزرای پدر خود را که مدتها است از سیاست کنارهگیری کرده، فرا میخواند. او به صورت نمادین ردای سیاه مجازات را که متعلق به پدرش بوده میپوشد و با جمعآوری تمام درباریان و با حمایت وزیر وفادار تصمیم به قتل خائن میگیرد.
نخستوزیر که فردی سیاستمدار و حیلهگر است با پیداکردن الفبای هانگول که پادشاه خود آن را به وجود آورده با او معامله میکند. بخشش و عفو خیانتکاران در برابر زندگی یئونگ سیل قرار میگیرد و پادشاه به ناچار آن را میپذیرد. روز محاکمه فرارسیده و با سیاست نخستوزیر امکان زنده ماندن و آزادی او مهیا میشود. اما یئونگ سیل میداند اگر مجازات نشده و همچنان در کنار پادشاه باقی بماند؛ ممکن است بارها از او برای رسیدن توطئهگران به مقاصدشان استفاده شود. پس درخواست مجازات کرده و سپس ناپدید میشود.

کاراکترها به درستی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند
شخصیتپردازی این فیلم شاید مهمترین نقطه قوت آن باشد. کاراکترها به درستی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. تشابه و تضاد بین آنها به خوبی دیده میشود و برای هر فردی یک مابه ازای خیر یا شر وجود دارد. پادشاه سجونگ قطب موافق و نمونه مشابه یئونگ سیل است. گویی این دو یکدیگر را تکمیل میکنند. وقتی آنها در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند؛ تشخیص پادشاه از رعیت سخت به نظر میرسد و به درستی در یکدیگر آمیخته شدهاند. از سوی دیگر این تشابه و تضاد را میان سایر شخصیتها نیز میتوان دید.
کاراکتر وزیر هوانگ هو و وزیر مال سانگ نیز گرچه از شباهت بسیاری برخوردارند؛ در تضاد و مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند. هر دو برای پادشاه طلب خیر میکنند. هر دو نگران زندگی و جایگاه اویند. اما هر یک به شیوه خود عمل کرده و راه خود را میروند.
یکی از آن دو سالها گوشهنشینی اختیار کرده و درحالی که از شمشیر پادشاه به عنوان نماد قدرت او محافظت میکند؛ منتظر مانده تا در موقع لزوم در برابر خیانتکاران حمایتش کند. دیگری نیز در میان خائنین زندگی کرده و منتظر است روزی که پادشاه تصمیم گرفت راه پدرش را رفته و دست به قتل درباریان بزند؛ او را به راهی که برگزیده بازگرداند.
بی چون و نام سان نیز نقطه مقابل یکدیگرند. چنان که یکی دیدگاه موافق با امپراطور دارد و چون او مخالف بردگی و تبعیض میان انسانها است اما دیگری حاضر است با دشمن همدست شود تا جایگاهش با یک برده یکی نباشد. نویسنده با ترسیم مناسب روابط شخصیتها را برای بیننده باورپذیر ساخته و به همذاتپنداری مخاطب با کاراکترها کمک میکند. اما نکته دیگری که نقش به سزایی در این امر داشته، نقش آفرینی بازیگران این فیلم است.

رویای ممنوعه
بدون شک یکی از مهمترین نقاط قوت این فیلم را میتوان تصویربرداری آن دانست که همسو با هدف و مفهوم “رویای ممنوعه” صورت گرفته است. کلوزآپهای بسیاری در فیلم دیده میشود که توانسته حال درونی کاراکترها را به نمایش بگذارد. گویی باید از دریچه نگاه به قلب آشفته، عاشق، حکیم یا حیلهگر آنها نفوذ کرد و از درونیات ایشان باخبر شد.
نماهای باز و لانگشاتهایی که فیلمبردار از صحنههای مختلف داستان تهیه کرده نیز قابل توجه است. تصاویری که گاهی شکوه و عظمت علم را به نمایش میگذارد و یا لحظاتی بزرگی غم و اندوه را نشان میدهد. اما یکی از بهترین نماهای لانگشات در “رویای ممنوعه” صحنه ورود دوربین از بالا در اولین سکانس فیلم است.
دوربین از آسمان کاروان پادشاه را نشان میدهد. نمایی که به آسمان شخصیت بخشیده و برای مخاطب این سوال را به وجود میآورد که آیا کسی از بالا شاهد اهل زمین است؟ فیلمنامه “رویای ممنوعه” نیز به دلایل مختلف از قبیل داستان و شخصیتپردازی مورد توجه است. که در جای خود به آن پرداختیم. مورد دیگری که نباید از آن به راحتی گذشت؛ نقشآفرینی بازیگران فیلم است که به شایستگی از سوی عوامل تولید انتخاب شده و هریک در جایگاه مناسب خود قرارگرفتهاند.
بازیگران نقش یئونگ سیل و پادشاه سجونگ هر دو انتظار مخاطب را برآوردهاند. چوی مین سیک و هان سون کیو، هیچکدام نقاب نقش خود را به چهره ندارند و به همان کارکتری تبدیل شدهاند که نویسنده برای آنها مقرر داشته است. به همین سبب بیننده جدا از داستان فیلم آنها را دنبال کرده و بدون توجه به گذر زمان با ایشان همراه میشود.
0 نظر ثبت شده