پرندگان شکاری فیلمی ابرقهرمانی بر پایه تیمی خیالی به همین نام از شرکت دیسی کامیکس است که در ۷ فوریه ۲۰۲۰ اکران عمومی شد. این فیلم به عنوان هشتمین قسمت از فیلمهای دنیای سینمایی دیسی و اسپینآف فیلم جوخه انتحار (منتشرشده در سال ۲۰۱۶) محسوب میشود. فیلم به کارگردانی کتی یان و فیلمنامه آن توسط کریستینا هادسون به رشته تحریر درآمده است.
نخستین نمایش پرندگان شکاری در تاریخ ۲۵ ژانویه ۲۰۲۰ در مکزیکو سیتی بود و سپس در ۷ فوریه ۲۰۲۰ در ایالات متحده اکران شد. فیلم با واکنشهای مثبتی از سوی منتقدان همراه بود و در زمینه سبک بصری، کارگردانی یان و هنرنمایی رابی و مکگرگور مورد تحسین قرار گرفت، اما منتقدان نسبت به فیلمنامه انتقاداتی داشتند. پرندگان شکاری هشتمین فیلم پرفروش سال ۲۰۲۰ تا به امروز است و ۲۰۲ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشته، در حالی که ۸۴ میلیون دلار بودجه ساخت آن بودهاست.

شوخیهای جنسی ددپول این بار به سبک هارلی کوین
اثر را میتوان از سری فیلمهای زنجیرهای فمینیستی 2020 دانست. پرندگان شکاری با رعایت فرمولاسیون فیلمهای سبک ابرقهرمانی سالهای اخیر در کمپانیهای مختلف بیشترین شباهت را به «ددپول» داشته است. پرندگان شکاری را میتوان ورژن تماما دخترانه ددپول دانست. نوع شوخیهای هارلی با بازی مارگو رابی و تیپ شخصیتی بیمهابای او ما را به یاد رایان رینولز و کاراکترش در ددپول میاندازد.
داستان حول محور قدرت زن میچرخد و در تلاش است با نمادهای مختلف در خلال روایت فیلم این برتری را به تصویر بکشد. مردان فیلم تماما شخصیتهایی تیره و تار دارند. در این فیلم تنها یک مرد خوب است و او آشپز رستورانی است که هارلی از او ساندویچ میخرد. مابقی به صورت واضح نماد صفاتی چون بیماری روانی، خودخواهی، هوسرانی، شقاوت، نامردی و حریص بودن هستند.
پرندگان شکاری داستانی اکشن و سراسر ماجراجویی است که در نوع خودش توانایی جذب مخاطب را دارد. همچنین صحنههای مبارزه به شدت غرور آفرین بوده و بیننده را سر ذوق میآورد.

جذب مخاطب با جذابیت جنسی
داستان با نریشنی از زندگی هارلی آغاز میشود و سعی دارد مخاطب را در جریان اتفاقاتی که بعد از جوخهانتحار تا به الان بر هارلی گذشته، بگذارد. داستان بیشتر سمت هارلی متمایل است و اوست که راوی است و تمام اتفاقات و آشناییهایش را روایت میکند. هارلی که بعد از رابطه با جوکر دایره ارتباطی وسیعی دارد حالا با تمام شدن رابطه احساس خطر میکند. خط به خط دیالوگها و سکانسهای فیلم ما را به سمت معرفی سایر اعضای گروه هدایت میکند.
داستان به صورتی آشفته زندگی سایر اعضای گروه را به مخاطب نشان میدهد و برای بیننده سرنخهایی برای ارتباط نهایی این افراد میگذارد. یکی از مهمترین سرنخهای داستان که از بدو امر هم مشهود است، زن بودن همه آنها است. پس از آشنایی بیننده با زندگی آنها و تشکیل گروه، حالا با جدالی روبرو هستیم که از نقطهنظر نویسنده میتوان آن را به گونهای جدال خیر و شر دانست. نهایتا پیروزی از آن جبهه خیر میشود و فمینیسم بر کرسی فرماندهی مینشیند.
قصه با این که به خوبی ساخته و پرداخته شده است اما لاجرم باگهایی هم در داستان مشهود است که جلوههای بصری و صحنههای اکشن توانسته تا حدودی این باگها را پنهان کند. تلخترین صحنه فیلم را شاید بتوان لحظه خراب شدن خانهی هارلی و کشته شدن شغالش دانست. جایی که توسط داک، تنها مردی که فکر میکرد به او وفادار خواهد ماند، فروخته میشود.
زنان بیسرپناه
حلقه گم شده زنان در تمام داستان، امنیت و محافظت است که به دنبال آن میگردند و به مخاطب القا میشود که این امنیت فقط در دست مردان است. در اوج داستان هر پنج زن در محاصره مردان قرار گرفتهاند و به یک هدف واحد رسیدهاند، اینجا همان نقطهای است که نویسنده و کارگردان سعی میکنند زنان را به سمت هدفی درست که فمینیسم است هدایت کنند. قاب تصویری که هر پنج زن در آن حضور دارند، انعکاس روبهرویی با هدف، شناخت و تصمیم برای اتحاد است.
جایی که کساندرا برای اولین بار اشک میریزد و در مقابل زنان میایستد و میگوید همه آن مردان به خاطر من و الماس اینجا هستند، احساس دختری کوچک و تنها که به کمک نیاز دارد را در تمام قاب منتشر میکند. هایلی به نمایندگی از سه زن دیگر میگوید نه آنطور نیست و آنها به دنبال همه ما هستند. بعد از حرف هایلی، کساندرا اشک هایش را پاک میکند، همین پلان نشانه غلبه بر ضعف و تکیه بر قدرت خود نشان داده شده و جنگ واقعی آغاز میشود، هدف اصلی فیلم نیز با همین دیالوگ به نمایش در میآید.

پوچی که الگویی برای قهرمانیست
بهتر است پرندگان شکارچی را به جای اسم یک گروه با اسم یک فرد بنامیم. هارلی کویین تقریبا تمام قابهای درون فیلم را از آن خود کرده است. بیننده حتی زمانی که فیلم به معرفی سایر اعضای گروه میپردازد نیز صدای هارلی را به عنوان راوی در پسزمینه تصویر میشنود.
ویژگیهای شخصیتی هارلی به عنوان یک دختر پر شر و شور و کلهشق که دکتری روانشناسی داشته و به فنون رزمی تسلط کامل دارد از او یک ابر قهرمان ساخته است. ابرقهرمانی که در تمام حیطهها موفق بوده است حتی در دزدی. هارلی در یک آرمانشهر فانتزی زندگی میکند، شهری که متعلق به اوست و هرکاری بخواهد را انجام میدهد. حتی پلیس هم نمیتواند در مقابل هارلی کاری از پیش ببرد و ضعیف نشان داده میشود.
قناری سیاه و هانترس دو شخصیت بسیار مشابه هستند که از نظر جزییات شخصیتپردازی به شدت ضعیف شکل گرفتهاند و در قاب تصویر تنها از حیث تفاوت در لباس متفاوتاند. با اینکه این دو، بخش قابل توجهی از روند ماجرا را میسازند اما بیشتر به عنوان دو نقش فرعی که برای جلوه دادن به قدرت هارلی ساخته و پرداخته شدهاند به حساب میآیند.
یدک کشیدن اسم قهرمانی
کاراگاه شخصیتی فرتوت محسوب میشود که بیننده را بیشتر نگران احوالاتش میکند تا اینکه قدرت را به قاب اضافه کند. او یک زن با اضافه وزن و میانسال است که ابدا نمیتوان اسم ابرقهرمان به او داد. او بیشتر نقش عذاب وجدان گروه را اجرا میکند.
دخترکوچک اما بسیار ظریف شخصیتپردازی شده است. وجه قدرت شخصیت او شباهت و علاقهاش به هارلی است که باز هم حکومت هارلی بر فیلمنامه را نشان میدهد. احتمال حضور دختر در قسمت بعدی فیلمی با محوریت هارلی بسیار بالا است. او به نوعی شیفته هارلی شده و دوست دارد در آینده شبیه او باشد که این نکته خودش نوید ادامهدار بودن اینچنین فیلمها از هارلی را میدهد.

کلیشه قدرت بعد از شکست عشقی
اوایل فیلم ما با صحنهای مواجه میشویم که هارلی موهای خود را کوتاه میکند. کوتاه کردن مو به عنوان یک اصل و قاعده در شکستهای عشقی مطرح میشود. کوتاه کردن مو بعد از شکست عشقی کلیشهای تکراری است که بیشتر جنبه زنانگی هارلی را برای مخاطب تقویت کرده و او را با تمام تواناییهای رزمی و مردانهاش، یک زن با احساسات زنانه نشان میدهد که بسیار شکننده و آسیبپذیر است.
اولین حضور دوربین در کلاب برای آشنایی بیننده با کنری است. او در مقام خواننده، یک آهنگ راجع به برتری مردان بر زنان میخواند. در متن آهنگ اشاره میشود که بدون زن یا دختر هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و اهمیتی ندارد. حین تکرار این خط توسط کنری، دوربین خواننده را با نوری که از بالا روی سرش افتاده نشان میدهد و ما رومن سایونس را دورتر و پایینتر از خواننده در تاریکی میبینیم که برای او دست میزند.
محل حضور هرکدام از این دو شخصیت کاملا حساب شده است. کنری نه در جایگاه خواننده که در مقام یک زن در سطحی بالاتر از رومن قرار گرفته و با خواندن آن شعر پارادوکس قدرتمندی را ایجاد کرده است. نویسنده گوشهچشمی هم به سیاستهای زنان دارد که میتوانند در عین بالابودن حرفی را بزنند که مردها از بابت حرف خوشحال شوند و جایگاه پایینتر خود را فراموش کنند.
وقتی فیلم فریاد میزند فمنیست است
قسمت به قسمت فیلم پر از نمادهای فمینیسمی و دیالوگهای هدفمند است. هارلی کوئین درباره پیشینهی اسم خود از کنری سوال میپرسد اما کنری او را جدی نمیگیرد و مسخره میکند. در این لحظه ما شاهد یک تراژدی در کلام هارلی میشویم. دیالوگهای او با اینکه در ارتباط با خودش است اما در باطن سرشار از ترحم به جنس زن است. او میگوید: « میدونی هارلکوئن یعنی چی؟ هارلکوئن یعنی یک خدمتکار، کسی که بدون اربابش، ارزشی نداره».
کنری در صحنهی بعدی مرتبط با خودش و رومن، برای نجات هارلی شروع به دعوا و مبارزه میکند. حالا در این صحنه گویی راز کنری مبنی بر قدرتی فراتر از خوانندگی برملا میشود. با برملا شدن این توانایی زاویهها و جایگاهها تغییر میکند. این بار رومن در جایی بالاتر از کنری قرار گرفته و از طبقه بالای ساختمان او را زیر نظر دارد. با پی بردن به تواناییهای جدید کنری رومن به او یک صفت برای کوچک شمردن میدهد تحت عنوان “جوجه کوچولوی من” . این صفت در تلاش است نوع نگاه تحقیرآمیز از بالا به پایین مرد را نسبت به زن محسوستر کند.
کپی از فرشتگان و چارلی
فیلم از نظر فنی، ساختاری و محتوا بسیار شبیه به فیلم “فرشتگان چارلی” محصول 2019 به کارگردانی الیزابت بنکس است. ماسک های مختلفی در صحنهی ورود کنری به اتاق رومن، به ترتیب از بدو ورود توسط دوربین مهم تلقی میشود و بیننده منتظر است چیزی درباره آنها کشف کند. با توجه کنری به صورتکها اهمیت موضوع دو چندان میشود و رومن به حرف میآید. رومن در دیالوگ خود میگوید که اینها ماسکهایی از قبیلههای مختلفی هستد.
او اشاره میکند آنها سوغات قبایلی هستند که مردمانی به شدت آرام و مهرباناند که حدس میزند کنری از آنها خوشش بیاید. این دو صفت نشانه جنس زن است و نویسنده سعی دارد با دیالوگهای رومن به مخاطب بفهماند مردان زن را با همین دو خصوصیت میشناسند.
اما بعد با تضاد شوکهکنندهای روبهرو میشویم. رومن در ادامه میگوید که آن قبیله سرهای دشمنانشان را میبرند، میپزند و در نهایت با آنها این ماسکها را میسازند. در واقع او میخواهد بگوید که کنری نماد جنس زن است و زنان سیاست را بلدند، آنها با مهربانی جلو میآیند اما در نهایت سر دشمنانشان را خواهند برید.
زنانی خشن اما در ظاهر مهربان
ما در جای جای دکور پارک شاهد تصاویری از زنان هستیم و گرافیک های مختلفی که بسیار واضح نمادهای بیشماری از زن را در قاب به تصویر میکشد. در انتها هارلی وارد اسکله موسسین میشود. اسکله برخلاف پارک که تماما مجسمههایی از زنان را داشت، با مجسمههایی از مردان پر شده است. مجسمههایی که هرکدام نماد فعالیت در بخش مهمی از کشور هستند و مسئولیتهای مهم کشور از قبیل قاضی، وکیل، شهردار و… را در مجسمهها به نمایش میگذارد.
مخاطب در این میان که مشغول توجه به نمادهاست، صدای رومن که سعی دارد بر ناخودآگاه او اثر بگذارد و با جملاتی همچون: “فقط من میتونم ازت محافظت کنم، تو به تنهایی نمیتونی روی پای خودت وایسی، تو به من نیاز داری” ارتباطی را بین مجسمه و دیالوگ برقرار میکند. در ادامه و دیالوگهای فوق العاده هارلی با جملاتی چون:” محافظت تو براساس ترسیه که مردم ازت دارن، درست مثل ترسشون از جوکر ولی من کسیام که باید ازش ترسید، نه تو و نه جوکر”.
آخرین تکنیک فیلم در نهایت با ناتمام ماندن جمله هارلی از یک ماجرای دیگر اشاره به ساخت حتمی قسمت بعدی دارد.
0 نظر ثبت شده