حضور زنان در زمینههای مختلف ورزش حرفهای بارها دستآویزی برای ساخت فیلم بوده است. ورود به دنیای مردانه و قرارگرفتن میان افرادی با توانایی جسمی بالاتر از زنان موضوعی چالش برانگیز است.
دختر بیسبالیست نمونههای دیگری نیز در سینمای جهان دارد که میتوان از میان آنها به فیلمهای غربی Bend it Like Beckhamمحصول ۲۰۰۲، Million Dollar Baby محصول ۲۰۰۴ و نیز فیلمهای آسیایی Panga محصول 2020، Sultan محصول 2016، Dangal محصول 2016، Chak de india محصول 2007 و Mary Kom محصول 2014 اشاره کرد.
دختر بیسبالیست داستان پیگیری یک آرزوست؛ اما لزوماً ربطی به بیسبال ندارد. جو سو این میتوانست هر ورزش دیگری را انتخاب کند و این قضیه در روند داستان تأثیری نمیگذاشت.

تبعیض جنسیتی در کره
ماجرای این فیلم مربوط به تبعیض جنسیتی میان زن و مرد است. تبعیضی ناعادلانه که سو این را با تمام تواناییش، تنها به دلیل زن بودن عقب میراند تا یک مرد جای او را بگیرد. ضعف بزرگی که در این فیلم دیده میشود؛ این است که دختر بیسبالیست بر اساس یک داستان واقعی ساخته نشده و این صد و پنج دقیقهی فیلم را بیاثر میکند. زیرا اگرچه نویسنده سعی در قبولاندن این نظریه به مخاطب دارد که زن میتواند از امکانات مردانه استفاده کند؛ اما مصداقی عینی و خارجی برای آن وجود ندارد.
مادر جو سو این زنی عقل گراست و پدرش فردی احساس محور! مادر او را ترغیب میکند این آرزو را کنار بگذارد و زندگی را همانقدر واقعی که هست ببیند؛ شاید آیندهی بهتری نسبت به پدرش داشته باشد. پدر نیز او را برای رسیدن به آرزویش تشویق کرده و از اعتمادی که به موفقیتش دارد، حرف میزند.
موضوعی که از اهمیت خاصی در این فیلم برخوردار است، چگونگی عملکرد جو سو این برای دریافت پذیرش در یک تیم حرفهایست. او یک زن است و تبعاً از قدرت بدنی مردانه برخوردار نیست. گرچه میتواند توپ را با سرعت بالایی پرتاب کند اما نه تا میزانی که از یک مرد پذیرفته است. پس باید این را برای خود یک ضعف محسوب کند.
جو سو این اگر بخواهد در یک تیم مردانه بازی کند؛ باید بپذیرد که یک انسان آسیب دیده است. یعنی حالا که نمیتواند مرد باشد و نیز نمیتواند یک زن پرسرعت باشد؛ باید مانند یک مرد آسیب دیده عمل کند. در هر حال او باید از زن بودن کناره گیری کند. پس زن بودند به خودی خود یکی ضعف محسوب میشود.
عدم اثبات توانایی زنان
پذیرش این ضعف به خودی خود، تلاش نویسنده را بیاثر میکند. گویی او نمیخواهد توانایی زن را ثابت کند. تنها وظیفهی وی شرکت دادن جو سو این در تیم حرفهای مردانه ولو به هر شکل و بهانهایست. زن بودن گرچه مهمترین موضوع این داستان است؛ اما فیلم عاری از هر گونه رنگ و بوی زنانه است. بازیگر جو سو این، طوری انتخاب شده که بیشتر شبیه به پسرها باشد. هیچ زیور و آرایش در او دیده نمیشود. تا حدی که یکی از پسرهای تیم برای محکم شدن ناخنش به او لاک میدهد.
دیالوگ بین او و خواهرش نیز نشان میدهد تا به حال لاک یا سایر مواد آرایشی را ندیدهاند. مادر نیز هیچ ظرافت زنانه یا آرایشی ندارد. گویی زن بودن بزرگترین گناه زنان این فیلم است و مربی با فهماندن این عیب به جو سو این، او را اصلاح میکند. پس به طور کلی حتی نمیتوان این فیلم را مدافع حقوق زنان ورزشکار دانست.
نویسنده به این وسیله میخواهد دیدگاه جامعه را نسبت به زن نشان دهد. درست مثل دیالوگی که به نقل قول از مربی قبلی تیم میپردازد: “اگر صبحها یک زن را ببینی دچار بدشانسی میشود”. نویسنده میخواهد بگوید در جامعهی او زن بودن یک نقص محسوب میشود. زن هیچوقت نمیتواند با مرد برابر باشد. شاید جامعه بتواند او را به عنوان یک مرد ناقص بپذیرد اما محال است که او را همطراز با یک مرد کامل بداند. لذا جو سو این مجبور میشود برای حضور در تیم از روش بازیکنان آسیب دیده و ناقص استفاده کند.

مشکلات ورزشی دختران
ورزش به خصوص در گروه دختران با تمام مشکلاتی که بر سر راه آنها قرار دارد؛ همیشه جای ویژهای در سینما دارد. موضوعی که برای بخش بزرگی از جهان یعنی زنان قابل توجه و دارای جذابیت ویژه است. نویسندهی این فیلم نیز از این ایدهی اولیه استفاده کرده و با اضافه نمودن گرایش بیسبال که یک ورزش مردانه محسوب میشود؛ بر هیجان فیلمنامه افزوده است.
فیلم دختر بیسبالیست، ماجرای دختری را بیان میکند که از یک سو با فشار جامعه برای انتخاب چنین رشتهای برای ورزش مواجه است و از سوی دیگر با توقعات مادرش! مادری که ناامید از کمک مرد خانواده میخواهد از دخترش یک نیروی کار بسازد!
فیلمنامه دختر بیسبالیست در آنجا به نقطهی عطف میرسد که وی از حمایت مربی برخوردار میشود. ناگهان مربی بعد از تمام مخالفتهایش با بیسبال بازی کردن او، جوانی خودش را در او دیده و دست به حمایت از او میزند. اینجاست که زندگی دختر تغییر کرده و حتی با وجود مخالفتهای مادر و شروع کار در کارخانه، باز هم از آرزویش دست نمیکشد.
دختر بیسبالیست ماجرای زنانیست که برای رسیدن به موفقیت باید چند برابر مردان تلاش کنند. آنها هیچ تضمینی برای رسیدن به موفقیت ندارند و تنها باید با تمام توان با دنیای مردانهی اطرافشان بجنگند.
رسیدن به نقطهی اوج کار را برای شخصیت اصلی داستان راحتتر میکند. چراکه پس از آن رفتهرفته تمام گرهها گشوده شده و او به هدف نهایی نزدیک و نزدیکتر میشود.

در آرزوی موفقیت
بدون شک مهمترین شخصیت این فیلم جو سو این است. دختری نوجوان که آخرین سال دبیرستانش را میگذراند و مدتی دیگر فارغ التحصیل میشود. با توجه به شرایط سخت اقتصادی در کرهی جنوبی او باید برای گذران زندگی و کمک مالی به خانوادهاش کار کند.
سو این دوست دارد در یک تیم حرفهای بیسبال بازی کند و از این طریق امرار معاش کند اما مادر او با این کار مخالف است. او شباهت کمی به دختران هم سن و سال خود دارد. اهل رقص، آرایش یا پوشیدن لباسهای دخترانه نیست. قرابت و همجواری با پسرها از او موجودی ساخته که نه پسر است و نه دختر!
سو این در ابتدای فیلم اعتماد به نفس زیادی دارد. اما پس از اینکه به عنوان بازیکن ممتاز انتخاب نمیشود؛ از این اعتماد کاسته میشود. اما ایراداتی که مربی به بازیش وارد میکند، نه تنها او را نمیشکند و ناامید نمیکند؛ بلکه پشتکارش را برای به کسب موفقیت بیشتر میکند.
سو این حتی یک قدم نسبت به ابتدای فیلم که حاضر نیست کاری جز بیسبال انجام دهد عقب نشینی کرده و به خاطر مادر در کارخانه مشغول به کار میشود. اما قوس شخصیتی او زمانی کامل میشود که خود را به عنوان یک زن پذیرفته و با عدم پذیرش شرایط باشگاه آنها را مجبور به عقد قرارداد جدید مینماید.
مادر و دختر
کاراکتر بعدی مادر سو این است. او زنیست که هیچ پشتوانهای به عنوان مرد خانواده و پدر فرزندان نداشته! حضور مرد زندگیش در کنار او حس نمیشود و پدر فرزندانش خود یکی از کسانیست که او باید زندگیش را تأمین کند. مادر خودش را از یاد برده و به عنوان یک زن هیچ زیور و آرایشی ندارد.
هه سوک یا مادر سو این از اینکه نتوانسته برای او زندگی شاد و مفرحی فراهم کند ناراحت است. اما از آیندهای او که ممکن است با آرزوهای محل شبیه به پدرش شود؛ وحشت دارد. هه سوک وقتی اشتباهاً تصور میکند که باید برای دخترش مبلغ زیادی پرداخت کند تا باشگاه او را به عنوان یکی از اعضای تیم بپذیرد و شرایط آنها را قبول میکند؛ قوس شخصیتی خود را کامل میکند.
آخرین کاراکتر مورد بحث آقای مربیست. مردی که در زندگی حرفهای و شخصی خود شکست خورده، در تیم حرفهای پذیرفته نشده و بارها از این بابت مورد تحقیر دیگران قرار گرفته است. او خود را در سو این میبیند. به همین خاطر در ابتدای ورود به باشگاه دبیرستان با او دشمنی میکند.
آقای مربی پس از شناخت جو سو این، سعی میکند حتی برای جبران گذشتهی خود، به او برای رسیدن به موفقیت کمک کند. به این ترتیب شخصیتش را به تکامل میرساند.

استفاده از رنگ آبی
نورپردازی و استفاده از رنگ آبی در این فیلم حاکمیت فضای پسرانه را بر داستان به خوبی نشان میدهد. استفاده از این رنگ به جای رنگهایی مانند صورتی یا قرمز تسلیم شخصیت فیلم را به روحیهی پسرانه نشان میدهد. فیلمبرداری و همگامی دوربین با حرکات بازیگر نیز یکی از نکات مثبت آن به شمار میرود.
طراحی صحنه و لباس و نیز گریم بازیگران به خصوص اعضای خانوادهی جو سو این که هیچ نقطهی روشن و شادی در زندگی ندارند؛ به شایستگی صورت گرفته است. طراحی صحنه و نورپردازی محدود و غمگین خانه نیز شرایط زندگی آنها را برای مخاطب باورپذیر میکند.
انتخاب بازیگران نیز یکی از موارد قابل توجه فیلم دختر بیسبالیست است. بازیگر نقش اول زن داستان صدا و اندامی پسرانه دارد و مادر او دارای چهرهای سخت و بدون انعطاف است که شخصیت او را به نمایش میگذارد. نقش آفرینی بازیگران نیز در تمام موارد مطابق با سلیقهی بیننده و موجب ملموس شدن فضای داستان است.
0 نظر ثبت شده