الهام گیری از رمان آندژی ساپکوفسکی نویسنده لهستانی باعث شد تا بازی ویچر صنعت گیم لهستان را متحول کند. طولی نکشید که سهگانه بازی ویچر جزو محبوبترین گیمهای جهان قرار گرفت. پس از این محبوبیت شبکه نتفلیکس حق امتیاز عناوین ویچر را از نویسنده اثر ساپکوفسکی خریداری کرد.
خرید ویچر گمانه زنی طرفداران را برای دیدن اثری در حد GOT (بازی تاج و تخت) بالا برد تا همگی منتظر شاهکار دیگری در عرصه سریالهای خانگی باشند. سرانجام در سال 2019 طی 8 قسمت یک ساعته، سریال ویچر در شبکه اسپیم نتفلیکس به مخاطبین عرضه شد. پخش اولین سری اقتباسی از رمان با نقدهای مثبت و منفی روبهرو شد، این انتقادات تا حدی پیش رفت که انتظار همه را برای انتشار فصل دوم بالا برد.

فانتزی بستری برای قصهگویی
تبعیض و نژادپرستی جزء معضلاتی است که در دنیا با آن روبهرو هستیم. در طول تاریخ بخش قابل توجهی از جنگها و انقلابهای جامعه بشری به همین خاطر بوده است. موضعگیری ذکر شده دلیلی شد تا نویسندگان برای انتقاد از این مسئله در قالب داستانی فانتری و مهیج، راهحلی به مخاطبین ارائه دهند. به همین دلیل بستر فانتزی بهترین قالب برای بیان معضلات جامعه انسانی در داستانها است.
دنیایی را تصور کنید که اولین موجودات حاضر در هستی اِلفها (پری) و دورفها (کوتوله) باشند و خود را نسل نخستین بنامند. پس از مدتی با پدید آمدن انسان در این جهان، بشر با فراگیری جادویی که متعلق به الفها بود، برای تشکیل حکومت و قدرتطلبی میان جوامع برمیخیزد. سریال ویچر با بیان حرص و طمع انسان میخواهد رذایل اخلاقی بشر را به مخاطب نشان دهد.
تبعیض و نژادپرستی
بیان این معضل همراه با رگههای اعتراضی به مشکل تبعیض و نژادپرستی باعث میشود تا تماشاچی از بُعد دیگری به این مقوله بنگرد. در مواردی حتی تعریف خرافات را برای مخاطبینش به نحوی دیگر بیان میکند. پیام مجموعه به مخاطب این است که خرافات به جادو و جمبل خلاصه نمیشود بلکه تعریف آن فراتر از چنین مسائل پیش پا افتاده است. فیلم مسائلی نظیر کشتن فرزند خویش و بدشگون بودن دختر معلول را خرافات میداند.
بحث دیگر مقوله مسئولیت پذیری افراد است. گاهی پذیرش مسئولیت در قبال اموری که بر عهده شخص است سبب می شود تا زندگی او تحت شعاع تصمیماتش قرار گیرد. در نتیجه ویچر با بیان آن می خواهد به مخاطب بگوید “ما پاسخگوی انتخاباتمان هستیم”.
اما مورد آخری که به آن اشاره میشود مقوله آموزش و استعداد است. با بیان این قضیه که معلولیت محدودیت نیست؛ نباید استعداد و تلاش افراد را نادیده گرفت؛ بلکه باید بستری برای آنها فراهم کرد تا در آن محیط رشد کنند.

خط زمانی دوگانه
نمایش قسمت اول در دو بازه زمانی باعث سردرگمی مخاطب میشود. شاید این خط زمانی (تایم لاین) قصه، شیوه نوینی برای بیان داستان در سریال باشد. اما چنین روشی در روایت داستان میتواند نقاط مثبت و منفی زیادی داشته باشد.
مخاطبی که کتاب و گیم ویچر را نخوانده و بازی نکرده است به زحمت میتواند ماجرا و فضای دنیای خلق شده را درک کند.
از طرف دیگر فردی که آشنایی حداقلی با ماجرای گیم و رمان دارد از دیدن قسمت اول لذت میبرد و فضا برای او قابل ملموس است. با این وجود پس از گذشت چهار قسمت بیننده تا حدودی با فضای حاکم در جامعه ویچر آشنا شده و میتواند داستان را بفهمد.
تفاوت داستان سریال و گیم
خوشبختانه داستان وابسته به گیم نیست بلکه به شدت به اصول روایتی از رمان پایبند است. به همین خاطر قسمت به قسمت شاهد رشد و نمود داستان هستیم. غنی بودن محتوای رمان، خلاء نداشتن فیلمنامه قوی را در مجموعه پر کرده است. به همین دلیل سازنده اثر توانسته به خوبی فضا را برای بیننده خلق کند. البته وجود ساپکوفسکی به عنوان خالق دنیای ویچر در کنار تیم، بیتاثیر نبوده است. این ماجرا نشان میدهد تا چه حد سریال وابسته به تفکر خالق اصلی رمان است.
نقطه عطف داستان در دو قسمت نهایی رقم میخورد جایی که هر سه بازه زمانی روایت داستان به هم میرسند. باید گفت این امر منجر شد تا تعداد زیادی از مخاطبین تا دو قسمت آخر درگیر عدم فهم از پیچش و گنگی داستان شوند. پس از رسیدن سه لاین زمانی به هم پیچش موجود در ماجرا برای مخاطب روشن میشود و او را شگفت زده میکند. همین امر باعث اشتیاق تماشاچی برای فصل بعدی میشود.

گراگلیت گرگ خسته
گرالیت کاراکتر اصلی داستان است. او که به گفته مردم آخرین بازمانده از نوع ویچرهاست و به دلیل شغلش جامعه او را ترد کرده است. ویچرها در فرهنگ و جامعه ریویا افرادی بیاحساس و جنگجو هستند که از جانب جادوگران پرورش پیدا کردهاند. اما گرالت بر خلاف چهره خشن و رفتار بیتفاوتش، آدم به شدت رئوفی است. با این وجود به کمک کردن به مردم جامعهاش میپردازد تا خودش را به مردم اثبات کند.
گرالت شخصیتی رنج کشیده است که بر خلاف فشارهای که از جانب جامعه بر او وارد میشود، تمرینات سختی را در زمان بچگی از سوی مربی خود گذارنده است. تمریناتی که کمتر شاگردی از آن جان سالم به در میبرد. با این حال گذشتهای که پشت سر نهاده سبب نشده تا سختیها او را فردی قصی القلب (قلبی تیره) کند. این تجربه از او مردی مستحکم ساخته تا بتواند از کسانی حمایت کند که در جامعه با دید تبعیضگانه به آنها نگاه میشود.
گرالت آینه خود بیننده
همین امر باعث شده تا بر خلاف سختیهایی که گذرانده است، برای اثبات خود با مردم به تعاملی مسالمتآمیز برسد. گرالت آینه خود بیننده است، او با پذیرفتن نواقص و دید اشتباه جامعه نسبت به شخصیتش به یک باور رسیده است. این مسئله نه تنها او را منزوی نکرده، بلکه باعث انگیزهای برای اثبات خود به بقیه میشود.
اما ِینیفر شخصیتی که همانند گرالت از جامعه ترد شده و مورد آزار آنها قرار گرفته است. با این تفاوت که او از معلولیت جسمی رنج می برد. ِینیفر یک نیمه انسان و الف است؛ او به خاطر دو رگه بودنش معلول به دنیا میآید. همین امر سبب میشود تا جامعه او را به چشم موجودی حقیر بنگرند. با تمام این تفاسر بعد از پیوستن به مجمع جادوگران به عنوان یک کارآموزان استعداد خود را در زمینه جادوگری نشان داد. ینیفر نماد افرادی است که به آنها به دلیل چهرهشان بی احترامی شده و مورد اذیت دیگران قرار گرفتهاند.

بودجه سنگین جلوههای ویژه
لوکیشنهای ویچر در مجارستان، جزایر قناری، جزیره لاپالما و جزیره لاگومرا فیلمبرداری شده است. همین تنوع خاکی نشان میدهد بیننده به چه اندازه با لوکیشنهای متفاوتی روبهرو است. فضای قلعه حتی در سکانسهای کوچک جزایر نشان داده میشود این فیلم در سطح بین المللی توانسته تمام گونهها و نواحی کتاب را به تصویر بکشد.
جلوههای ویژه از برجستهترین مسائلی است که در فیلم شاهدش هستیم. از قرار دادن رنگ چشم بازیگران تا خلق کردن هیولاهای داستان از همان لوکیشن اول مخاطب را پای فیلم میخکوب میکند. اما به نظر بسیاری از مخاطبین اژدهای داخل داستان نتوانسته است هماننده همتایان خود در فیلم هابیت وحتی بازی تاج و تخت از لحاظ واقعی بودن قابل باور و ملموس باشد.
با دیدن این مورد و با در نظر گرفتن بودجه حداقل 13 میلیون دلاری برای هر قسمت میتوان قضاوت کرد که در زمینهی جلوههای ویژه توانایی به تصویر کشیدن جلوههای بهتری نسبت به بقیه قسمتها را داشت. اما موسیقی متن به بهترین شکل در بستر رویدادها آمده است.
0 نظر ثبت شده