تیم پیکی بلایندرز در واقع گروهی حقیقی است که در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 میلادی فعالیتهای تبهکارانه خود را انجام میدادند. آنان را میتوان جزو اولین گروههایی دانست که زیرساخت تیمهای گنگستری انگلستان را تشکیل دادهاند. این موضوع تاریخی که در برههای مهم از تاریخ بریتانیا (انگلستان) رخ نموده دستخوش الهامی جذاب جهت خلق اثری ماندگار شده است. با این رویکرد سریال سعی دارد با روایتی خیالی از خانوادهای غیرواقعی به بیان وضعیت جامعه و سیاست کشور انگلیس در آن بازه زمان بپردازد.
جای تعجب نیست با انتخاب صحیح بازیگران، موضوعی قابل توجه و همچنین وجود تیم حرفهای تولید سریال توانسته است توجه مخاطبین جهانی را به خود جلب کند. البته جذابیت کار زمانی دوچندان میشود که فصل اول به دور از هرگونه جنجال تبلیغاتی موفق به کسب محبوبترین سریال درام 2013 از دید مخاطبین جهانی شده است.

ناهار در آسمانخراش
اگر بخواهید سریال نقابداران را در یک جمله خلاصه کنید همین کافی است که بگویید، فضای این مجموعه دقیقا مصداق عکس معروف ناهار از چارلز کلاید ابتس به نام آسمانخراش است، البته با این تفاوت که درون آن حال و هوای گنگستری حکم فرمایی میکند.
دورهای که به آن اشاره شد کانون تغییراتی است که در سده 19 و 20 میلادی در بریتانیا رقم خورده است. تاریخی که بین دو جنگ جهانی، روایت میشود؛ زمانی که این کشور از وجود جنگ جهانی اول رهایی یافته و حال با مشکلات داخلیش روبهرو است. مستعمرات بریتانیا از جمله اسکاتلند، ایرلند شمالی و ولز در حال شورش هستند و اعلام استقلال میکنند؛ از طرفی انگلستان با یک دوره رکود اقتصادی ملی در دهه 1930 روبهرو است. در همین حین به دلیل مشکلات ذکر شده ما با انقلابیون کارگر مواجهیم که برای ناعدالتی موجود اعتراض کردهاند.
تمام این مشکلات را اگر کنار بگذاریم عدهای در راس کارند که میخواهند مستعمرات خود را در کشورهای شرقی افزایش دهند. همین دلیلی است برای کمک رسانی سیاستمداران به مخالفین کشورهایی از جمله لیبی و غیره. در این میان ما خانواده شلبی را داریم که در تلاش است با بهرهگیری از نفوذش بین اراذل و اوباش خود را تبدیل به یک کمپانی قدرتمند در انگلستان کند.
تبعیض طبقاتی
اوضاع نا به سامان جامعه، فقر و تبعیض طبقاتی بین مرفعین و فقرا میتواند پیامی باشد که سریال پیکیبلاندر سعی دارد آن را بیان کند. از سوی دیگر با هدف قرار دادن خانواده در فیلم، میخواهد فشار ناشی از نظام سرمایهداری را به بینندگانش نشان دهد. اما نحوه بیان بسیار مهم است. زمانی که سریال از گذشته اسفبار توماس و آرتور شلبی پرده برمیدارد قصد در توجیه کردن اقدامات غیراخلاقی آنها در کار خود به مخاطبین دارد.
البته در همان هیاهوی جنایات خانواده شلبی این نکته را هم بیان میکند که جرم جنایت خالی از لطف نیست و کمترین تاوان آن مشکلات عدیده روانی است. هرچند برای چنین مسئلای نیز راه حلی عجیب داده است و آن دائم الخمر بودن است!.
خانواده خط قرمزیست که شلبیها به آن پایبندند. هر اندازه که اعضای خانواده رذل نباشند سرانجام جزوی از خانواده به حساب آمده و به هیچ وجه خیانتی صورت نمیگیرد. اما اگر خیانتی هم مرتکب شده باشند بعد از اظهار پشیمانی قابل بخشش بوده و میتوان از آن گذشت. آخرین نکتهای که میشود به آن اشاره کرد. سریال به شدت مختص بزرگسالان است. خشونتهای به کار رفته در درگیریها همچنین از سوی دیگر درام حاکم در میان داستان، این اثر را به مجموعهای با درجه بندی R میرساند.

پیکی بلاندر به دنبال چیست
گروه پیکی بلاندر به دنبال چیست؟ شاید نوعی جاذبه در همان 10 دقیقه اول داستان، شما را میخکوب کند. حال و هوای داستان، دیالوگهای عالی و به موقع، توانسته است جایگاه خود را در دل مخاطبینش پیدا کند. پیرنگها و تعلیق داستان به شیوهای کار گرفته شده که بیننده را در گیر حوادث ناشی از انتخاب بازیگران هر چند جزئی میکند.
شش قسمت به صورت زنجیره واری به هم مرتبط بوده و پایان هر قسمت بیینده تشنه دیدن مابقی ماجراست. از سوی دیگر دیالوگها به زیبایی در خلال داستان بیان میشود. دیالوگهایی که به تنهایی برای هر شخصیتی خود بیانگر یک شناسنامه. عناصر داستان همگی همانند سمفونی دلنشین بر متن و روح سریال نشسته است. به نحوی که ورود به چالشها و نشان دادن چندین مسئله در آن برهه تاریخی همگی همانند پازلی به هم مرتبط است. همین امر سبب میشود تا بیننده گذر 60 دقیقه فیلم را متوجه نشود.

تامی شِلبی
فصل یک به تنهایی دارای 7 کاراکتر است که به گفته منتقدان مطرح خارجی از جمله گریس دِنت بار مسئولیت دو شخصیت اصلی به شدت حس میشود. بدون اغراق بازی کیلین مورفی در نقش (تامی شِلبی) و سم نیل در ردای (مامور دولتی چستر کمپبل) جزو درخشانترین بازیها در ده سال اخیر است.
تامی شلبی (کیلین مورفی) رهبر گروه، فردی سختی کشیده که در جنگ جهانی اول مقابل فرانسه سر دسته حفاران تونلهای جنگی بوده است. او به همراه دو برادرش آرتور و جان به جنگ فرستاده میشود. توماس پس از بازگشت بار دیگر کنترل تجارت خانوادگی را بر عهده میگیرد. او فردی با درایت و باهوش است که علیرغم چهره پراعتماد به نفسش پس از جنگ به شدت تغییر کرده و از تنهایی هراس دارد. بدون هیچ شکی بازی کیلین مورفی به درک بیشتر این شخصیت توسط مخاطب کمکی شایان کرد. به نحوی که دو بار در جشنوارههای ایرلند و انگلستان صاحب دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در تلویزیون را به خود اختصاص داد.
عمه پالی
هلن مککروری (عمه پالی با الیزابت گرِی) عمه توماس شلبی است. او که خزانه دار و امین خانوده است در غیاب سه برادران شلبی از کسب و کار خانوادگی حفاظت و آن را مدیریت کرده است. او را میتوان نماینده زنانی دانست که در غیاب مردانی که روانه جنگ شدهاند صنعت بریتانیا را میچرخاندند. پالی در جوانی شوهر خود را از دست میدهد او بعد از مرگ شوهرش به دستور و اجبار سیستم حاکم تکلف دو فرزند خوش را نیز از دست میدهد. همین امر سبب میشود تا وی برای بدست آوردن قدرت به توماس کمکی دو چندان کند.
سم نیل (مامور دولتی چستر کمپبل) او در لوای ماموری عدالت خواه و با عنوان ریشه کن کردن مفسدین جهت ماموریتی بزرگ از جانب وینستون چرچیل به بیرمنگام فرستاده میشود. او ماموریت دارد سلاحهای مفقود شده را که بایستی به لیبی جهت فروش ارسال میشد را بیابد. وی در انتهای ماموریت خود به دلیل جواب منفی که از جانب مامور مخفیش گریس برجِس به او داده میشود با توماس شلبی درگیر میشود. به نحوی که عدالتخواهی او تبدیل به یک خصومت شخصی شده و او را فاسد میکند.
اما در آخر آنابل والیس (گریس برجِس) مامور مخفی است که میخواهد انتقام پدرش را از ایرلندیهای انقلابی بگیرد. او که مرگ پدرش را دستمایه شورشیان میداند تن به این ماموریت میدهد اما از قضا در حین انجام وظیفه عاشق توماس شلبی شده و به او پناه میبرد. او تقابل بین عشق و وظیفه است.

جایی میان سده 19 و 20
همین کفایت میکند که فیلم نزدیک به 5 عنوان جایزه برای گروه تولیدش دریافت کرده است. از طراح لباسها گرفته تا جلوههای بصری تماما در جای خود به خوبی قرار گرفتهاند. فضا به نحوی است که به مخاطب نشان میدهد میتواند خود را میان سده 19 و 20 فرض کند.
دوربین و زاویه قابش هر دو جایگاه درستی را برای تصویر برداری انتخاب کردهاند. این قضیه را میتوان در اوایل هر قسمت با موسیقی که به نام red right hand پخش میشود به خوبی مشاهده کرد. همچنین بازی بازیگران همگی به خوبی سرجای خود است فضای دارک(تاریک) موجود در کار همچنین مشوش بودن فضای حاکم در شهر به خوبی با طراحی دکور و صحنه قابل لمس است.
جلوههای ویژه به زیبایی هر چه تمام تر در کار قابل تشخیص نیست و بیننده حس می کند در سال 1930 دوربینی از قرن 21 را برای فیلم برداری به آن زمان فرستادهاند. حرف آخر پیکی بلاندر فیلمی است مختص بزرگسال که میتوان با لذتی فراوان آن را مشاهده کرد و از دیدنش خسته نشد.
0 نظر ثبت شده