محتوای سریال در نام آن مستتر است. سرزمین من: عصر جدید به طور خاص درباره کشوری که در حال ورود به دورهای تازه است؛ بحث میکند و به صورت عام درباره کشوری که هر فرد میتواند برای شخص خود و نزدیکانش بسازد. لذا در این داستان هر کدام از کاراکترها دنبال بناکردن سرزمین شخصی و مورد علاقه خویش هستند.
کشوری که سئوهویی آن را در آرامش تناول لقمهای نان بیدغدغه همراه با خواهر و دوستانش میبیند. سونهو آن را مکانی میداند که در چشم پادشاه عادلش همگان برابر باشند. از نظر شاهزاده بانگوون کشوری است که خود بر آن حکومت کند؛ هرچند لازم باشد برای به دست آوردن آن بر سریر خون بنشیند.
از طرف دیگر مجموعه سرزمین من: عصر جدید را میتوان داستانی درباره وفاداری دانست. وفاداری به معنای وسیع آن که همگان را شامل میشود. وفای به عهد متعهدین به پادشاه، وفاداری فرزند و پدر و بالعکس، وفاداری عاشق و معشوق نسبت به یکدیگر و نیز مهمترین آنها در این مجموعه که وفاداری دو دوست به یکدیگر است. حالا چه این دوستان سئوهویی و سونهو باشند؛ چه سوگوم و شاهزاده بانگوون، یا یی سونگگی و نام جون!.
اگرچه در این سریال تمامی پیمانها شکسته میشوند مگر عهدی که حاصل علاقه میان عاشق و معشوق است و نیز پیمان دوستی که قویترین عهد میان کاراکترهای این سریال تاریخی است.

بهترین شمشیرزن چوسان
هی سئوهویی، پسر بهترین شمشیرزن چوسان که به اتهام خیانت کشته شده، تصمیم میگیرد همراه با دوستش نام سونهو که فرزند نامشروع یکی از پایینترین مقامات قصر است، در آزمون ارتش نامنویسی کند. عدم پذیرش او به بهانه خیانت پدرش خشم و اعتراض او را موجب میشود.
بالاخره سئوهویی میتواند با وساطت یکی از وزرا در آزمون ثبت نام کند اما رشوه پدر سونهو که نمیخواهد پسرش از او شکست بخورد؛ باعث باخت سئوهویی و در عوض اعزام او برای سربازی و رفتن به جنگ میشود. خیانت ارباب نام جون و یکی از وزرا موجب سرنگونی پادشاه وقت و قتل عام قوای پیشرو که سئوهویی در میان آنهاست میشود. این برای دومین بار است که دو دوست در برابر یکدیگر قرار میگیرند.
سلسله جدید به پادشاهی یی سونگگی با کمک فرزند پنجمش یی بانگوون و دوستش بام جون تشکیل میشود. اعلام ولیعهدی کوچکترین فرزند پادشاه کینه و دشمنی یی بانگوون را موجب شده و او در صدد برگرداندن اوضاع به نفع خود برمیآید.
نبرد دو دوست
بام جون که تصمیم دارد بانگوون را از سر راه بردارد؛ با گروگان گرفتن خواهر سئوهویی او را برده فرمانبردار خود میکند؛ تا به وسیله او شاهزاده پنجم را بکشد. اما با نقشه متقابل سئوهویی مواجه شده و در عوض خواهر او را میکشد.
در پی انتقامگیری از نام جون، سئوهویی با ییبانگوون متحد شده و با کمک او و پس از طرح توطئهای بزرگ نام جونهو را که قصد کودتا دارد؛ میکشد. مرگ پدر و شکست سونهو او را افسرده و ناامید میکند. اما تحقیر شخصیتش توسط بانگوون به او انگیزه انتقام داده و پس از چندسال همراه با سربازان رهاشده علیه او قیام میکند.
سئوهویی که نمیتواند مرگ دوستش را به دست بانگوون ببیند؛ او را نجات داده و در این بین از توطئهچینی شاهزاده پنجم برای قتل پدرش مطلع میشود. او در عوض جانش از بانگوون که پس از کشتار گسترده مخالفینش توانسته به ولیعهدی برسد؛ میخواهد از خون مردم بیگناه بگذرد. در نهایت هر دو دوست فدای طمع قدرت ولیعهد جدید میشوند.

ضعف شخصیتپردازی
شخصیتپردازی این سریال را میتوان یکی دیگر از نقاط ضعف آن دانست. شاید تنها یک یا دو کاراکتر موفق میشوند قوس شخصیتی را کامل کنند و باقی از ابتدا تا انتهای مجموعه همواره ثابت میمانند. مهمترین فرد داستان یعنی هی سئوهویی نمیتواند با سونهو دوست صمیمی خود که حتی باعث فرستاده شدن او به جنگ و دوری از خواهرش میشود؛ دشمنی داشته باشد. او دنیایی بدون خونریزی میخواهد که در آن بتواند همراه با عزیزانش زندگی کند. او بدون هیچ تغییری در انتهای مجموعه به پایان حیات خود میرسد.
شخصیت دیگر این مجموعه نام سونهو است. او جزء معدود کاراکترهاییست که دچار دگرگونی میشود. در ابتدا سونهو جوانی خودخواه است که حاضر شده برای بالارفتن رتبهاش در میان مردم بهترین دوستش را به کام مرگ بفرستد. اما با نزدیک شدن به آخرین بخشهای سریال او را فردی میبینیم که پس از اعتراف به اشتباهات گذشتهاش، برای مردم و در راه دوستی جان میسپارد.
کاراکتر دیگر شاهزاده یی بانگوون است که در ابتدا با کشتن یکی از افراد محوری سلسله قبل راه پادشاهی پدرش را باز میکند. در همان مواجهه اولش با نام جون متوجه میشویم او تشنه قدرت است. سپس در طی سریال او را میبینیم که دلبسته رفتار پهلوانانه سئوهویی شده و در آخر نقاب از چهره برداشته و به هیولایی خونریز بدل میشود که دستور قتل او را صادر میکند. گویا نویسنده نتوانسته سیر مناسبی برای رفتار شخصیتها ایجاد کند و در این بخش نیز دچار پراکندگی و بینظمی شده است.

موسیقی جذاب
یکی از نقاط قوت سریال موسیقی جذاب آن است. نوای غریب زنی که سوگوارانه آواز سر میدهد در صحنههای تراژیک، یا بهره بردن از موسیقی اصیل شرق آسیا در بخشهایی که میدانیم خطری در کمین است؛ زیبایی آنها را دو چندان کرده است.
نباید از اشتباه کارگردانی در سکانس ریختن خاکستر یون خواهر سئوهویی در رودخانه غافل شد. انتخاب شعری که به زبان انگلیسی خوانده میشود برای داستانی تاریخی آن هم در سکانسی که نیاز به بیان غم از لسان خودِ شخصیتها دارد؛ آسیبزننده است.
گذشته از این موارد میتوان صحنههای جنگ و درگیری را از جذابیتهای این سریال دانست. استفاده از شمشیرهایی بلند که قدرت و دلاوری صاحبش را بهتر نشان میدهد؛ و نیز حضور تعداد قابل توجهی هنرور در سکانسهای جنگ به جذابیت آنها افزوده است.
گریم شخصیتها و طراحی صحنه نیز از موارد جالب توجه سریال است که تصاویری دلانگیز از چهرههای جذاب داستان و نیز اماکنی چون ایواروو، بازار در شبهای جشن و نیز جشن فانوسها به نمایش میگذارد. بهرهگیری از نمای باز جنگل و رودخانه که جزء جذابیتهای بصری کرهجنوبی محسوب میشوند را نیز میتوان از نکات مثبت کارگردانی مجموعه دانست.

نیمه خسته کننده سریال
سریال نقاط ضعف بزرگی نیز دارد که نمیتوان از آن چشم پوشید. اول اینکه با وجود جذابیت سریال تا قسمت نهم فیلمنامه به گونهای طراحی شده که داستان با ورود به اپیزود ده دچار چندپارگی و اطاله کلام خستهکنندهای میشود. دومین مسئله نجاتیافتن معجزهآسا و افسانهوار شخصیتها از جراحتهای سنگین و یا حتی مسمومیت با مهلکترین سمها است. به گونهای که بارها مخاطب را به یاد کاراکتر جری در انیمیشن پرآوازه تام و جری میاندازد که بعد از هر بار تکه تکه شدن توسط تام دوباره در صحنه بعد زنده و سالم به کارش ادامه میدهد. همین موضوع گاهی به جای تأثیرگذاری بر روی بیننده او را به شگفتی و حتی تمسخر وادار میکند.
در آخر نمیتوان از بازی جذاب و دیدنی جانگ هیوک در نقش یی بانگوون گذشت. او مثل همیشه در این سریال نیز از تمام هنر بازیگریاش استفاده کرده و چنان مخاطب را به بازی میگیرد که به سختی میتوان پذیرفت او موجودی شکاک، طماع و بیرحم باشد و لذا همراه با او برای از دستدادن سئوهویی رنج میبرد. بازی آه نایسانگ نیز در نقش نام جون قابل توجه است. او به خوبی توانسته تلخکامی کاراکترش از سالها تحقیر را به مخاطب منتقل کند.
0 نظر ثبت شده