«مبارزه برای راهم (هدفم)»، نامی ساده و واضح برای تماشاچیان است که میتواند حس کنجکاوی ببینده را برانگیخته کند. داستان سریال، تصویر انسانهای ناامید و زندانیِ افکار منفی خود و جامعه، را نشان میدهد. انگار در حال دیدن داستان مشابه هستیم! آیا برای شما هم آشنا بهنظر میرسد؟ هراثری، هدفی (اهدافی) را در پی دارد و مهمترین هدف و پیام سریال در یک کلمه خلاصه میشود. تلاش، مارا به همهچیز میرساند. به قول محمدتقی بهار: (ز کوشش، به هر چیز خواهی رسید، به هر چیز خواهی کماهی رسید).

ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
جذابیت سریال، به احساسات شخصیتها و اتفاقات مشابه به زندگی هر بیننده، برمیگردد. احساسات مایوسکنندهای مانند ناامیدی، سرخوردگی، ناتوانی و خستگی، سبب همذاتپنداری تماشاگر با موضوع سریال شده و نکته قابل تامل، عملکرد خوب شخصیتهای داستان در زمان نومیدی است. دیالوگی که تعریف کننده نام سریال و قابل تحسین است: «حتی اگر نتونیم برنده بشیم، باید به بازی کردن ادامه بدیم. مهم نیست مردم چی میگن، اینکه در راهی که میخوای زندگی کنی، یعنی برندهای»
دوستیهای کهن اما همچنان تازه، باعث دلگرمی بیننده در طول تماشای سریال میشود. رابطه زیبای ۴ شخصیت اصلی که در هر شرایطی کنار یکدیگرند و خاطرات خوبی که در سکانسهای دوستی به ما نشان میدهند، باعث میشود لبخند دلپذیری بر روی لبهایمان نقش بندد. رابطه عاشقانهی زوج اصلی و زوج فرعی نیز هر کدام پیام جدیدی برای مخاطب دارد. پیام مشترک هر دو رابطه، با کیفیت بودن یک رابطه و شناخت و درک بهتر شخص مقابل است. سریال البته پیامهای زیادی داشت که هر شخصی بعد از به پایان رساندن آن، با توجه به نوع دیدگاه خود، به معنای آنها میرسد. مبارزه برای راهم، ارزش دیدن را دارد ولی تعداد دفعات دیدنش به شخص بیننده برمیگردد.

نگاهی متفاوت به ژانر انگیزشی در سریال مبارزه برای راهم
ژانر سریال، تا حدودی به مخاطب کمک میکند پایان سریال را تشخیص دهد و این مورد هم برای سریال مبارزه برای هدفم، صدق میکند. روند داستان و فضای موجود در سریال، حس و حال بسیار دوستداشتنی و دلپذیری را ایجاد کرده که غیرقابلانکار است. نویسندگی سریال توسط آقای ایم سانگ چون انجام شده است. فیلمنامه تا حدودی در سطح ژانرهای خود از کلیشهها دوری کرده و نگاه متفاوتی را به بینندگانش میدهد که این یک امتیاز مثبت برای سریال به حساب میآید.
طنز سریال خوب و مناسب، البته برای سریالی که روزمرگیهای انسانها را نشان میدهد به جا است. البته این نکته را هم درنظر بگیریم که برخی از سکانسهای طنز همچون آیگو گفتن (بچگانه صحبت کردن) مختص فرهنگ کرهایهاست و میتوان برای طرفداران بینالمللی خستهکننده و زننده باشد.
قسمتهای ابتدایی، معرف خود سریال است. روند داستان در این قسمتها آن آهسته و کند بود و کمکم با گذشتن چند قسمت، ریتم سریال به اوج میرسد امّا در قسمتهای پایانی، ریتم بسیار تند است که ضعف این پروژه به حساب میآید.
پایان بندی ضعیف سریال مبارزه برای راهم
نویسنده با افزودن یک نقش مهم به سریال باعث به وجود آوردن دو مشکل مخرب شده است. اولین مشکل، پایان بندی ضعیف سریال و مشکل دوم، نقش مهم اضافه شده دارای شخصیتپردازی مرموزانه است که کنجکاوی و سردرگمی را برای بیننده به همراه دارد و نویسنده به سوالات مخاطب در رابطه با این نقش، پاسخی نداده است. مبارزه برای راهم، از آن دسته فیلم و سریالهایی نیست که بخواهد پایان بازی داشته باشد، پس انتظار بیننده از نویسنده برای آن که هر کاراکتر پایان واضحی داشته باشد، منطقی است.
فیلمنامه، زندگی روزمره اشخاص معمولی که در آن خبری از زندگیهای فاخر و مرفه و همچنین کلیشههای قدیمی(پسر پولدار و دختر فقیر و برعکس) نیست را به تصویر میکشد و این مورد مثبتی برای پروژه است. رئال و واقعی بودن روابط عاشقانه شخصیتها، عشق و علاقهی بین کاراکترها و مشکلات روابطشان و همه این موضوعات وسیلهای است که نویسنده به بینندهها دیدگاه تازهای بدهد و این موضوع بسیار تحسینبرانگیز است.
کلمات، بسیار قدرتمند هستند آنقدر که میتوان انسانی را موفق و دیگری را درهم شکاند. دیالوگهای سریال، مخاطب را به فکر فرو میبرد. دیالوگها دقیق و با دید روشنی برگزیده شدهاند. نویسنده در تلاش است که به مخاطبش بگوید که باورهای مخرب و بیهوده را رها کنیم و با نگاهی نو به این جهان بنگریم.
مخاطبان این سریال بیشتر قشر جوانان هستند و به قطع اگر برای شخصی، ژانر سریال، ژانر مورد علاقه باشد، از تماشای آن لذت میبرد.

شخصیتپردازی نه عالی ولی خوب
شخصیتپردازی سریال، خوب و نه عالی است. نقص قلم نویسنده، باعث پایین آمدن از سطح عالی به سطح خوب است. گذشته نقشاصلی مرد، کو دونگ مان (پارک سئوجون) واضح ولی گذشتهی نقشاصلی زن، چوی ئه ارا (کیم جیوون) ناقص و مبهم است. شخصیت نقشاصلی مرد نیز قوی اما ناراضی از شرایط زندگی کنونیاش بوده و در طول سریال شاهد تلاشها، شکستها و موفقیتهای او هستیم، همچنین بیننده شاهد تمام جزئیات زندگی اوست.
شخصیت نقش اصلی زن، دختر سرکش با رفتاری قلدر مانند و مستقل است اما ناراضیتی او را در شغلش میبینیم. نکته مهم در رابطه با این شخصیت این است که در کیدراما (سریالهای کرهای) زنهای قوی و مستقل کم هستند که موجب مهم بودن این شخصیت میشود.
شخصیت نقش دوم مرد، پسری است که آرزوهایش به اندازه نقش اصلی مرد نیست و در رابطهای است که نیاز به احیا دارد. شخصیت نقشدوم زن نیز دختری وابسته و شکننده به تصویر کشیده میشود که در طول سریال، زندگی به او یاد میدهد که وابسته بودن، کسی را نجات نمیدهد. شخصیتهای فرعی، هر کدامشان داستانی در زندگی دارند که با گذشتن هر قسمت، ببینده متوجه آن میشود. البته بازی فوقالعادهی بازیگران در هر نقش را نمیتوان انکار کرد.
نقش تفاوت پارک سئوجون
پارک سئوجون با بازی در نقشاصلی مرد (گو دونگ مان) بار دیگر ثابت کرد که مناسب نقشهای کمدی است و سکانسهای طنز را به روش خودش اجرا میکند. این اولین باری نیست که پارک سئوجون در نقش فردی هدفمند است اما نوع بازی او در هر سریالی متفاوت و این باعث جذابیت بیشتر او در سریال شده است.
کیم جیوون بازیگر نقشاصلی زن (چوی ئه ارا) در این سریال برای بار اول نقشاصلی را بازی میکند. او با بازی در نقشدوم زن در سریال نسلِخورشید به شهرت زیادی رسید. ما شاهد پیشرفت او را در این سریال هستیم و بازی زیبا و حالات چهره قوی دارد همچنین صحنههای آیگو گفتن کیم جیوون برای طرفداران این سریال، فراموشنشدنی است.
کیم جیوون و پارک سئوجون انتخاب خوبی برای زوج اصلی سریال بودند و مکملکننده یکدیگرند. یکی از ویژگیهای بسیار عالی این دو بازیگر (پارک سئوجون و کیم جیوون) لحن صدای آنهاست. آنها صدای بلند، محکم و واضحی که دارند، سبب بیشتر دیده شدن کارکترهایشان میشود. حالات چهره و زبان بدن قوی هر دو بازیگر، یکی از نقاط مثبت سریال است چون شخصیتهای سریال را خاص و به یاد ماندنی میکند.

سریالی جذاب و پرشور
فیلمبرداری سریال، در اواخر بهار و اوایل تابستان سال ۲۰۱۷ انجام شده و بهترین گزینه برای سریال انگیزشی است. انتخاب مکانهای مناسب برای فیلمبرداری، باعث شده که فضای سریال جذاب و شور و اشتیاق را در تماشاچی بیدار کند. نحوه فیلمبرداری سریال، کاملا نو و باکیفیت است و نورپردازی کاملا مناسب با هر سکانس است.
انتخاب لباسهای تمام شخصیتهای درون سریال، هماهنگ با فصل تابستان و ویژگیهای فردی هر شخصیت داستان است. برای مثال: شخصیت کودونگمان، لباسهای کاملا راحت و مناسب با ویژگیهای خود میپوشد. رنگ لباسهایش شاد است و اگر در طول سریال توجه کرده باشید از رنگ مشکی در استایل شخصیت کو دونگ مان کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.
شخصیت چوی ئه ارا، لباسهای راحتی با رنگهای جیغ و روشن که مناسب روحیات هیجانی او است. لباسهای شخصیت دوم زن هیسول، با پوشیدن دامن و لباسهایی به سبک قدیمی (کلاسیک)، به شخصیت مادرانه او اشاره میکند و همینطور استفاده از رنگ صورتی، نشان دهنده روحیه لطیف اوست.
کارگردان اوه ونوس من
لباسهای شخصیت دوم مرد، با توجه به شغل اداری او، مدام او را با کت و شلوار در رنگهای تیره میبینیم. البته این شخصیت را با لباسهای خانگی نیز میبینیم و تا حدودی با شخصیت منظم او آشنا میشویم.
کارگردانی این سریال توسط لی ناجئونگ انجام شده که سریال اوه ونوس من از معروفترین کارهای اوست. کارگردان، تبحر کافی در زمینهی ژانر انگیزشی و کمدی، رمانتیک را دارد و به نسبت سریال اوه ونوس من، عملکرد بهتری داشت.
ضعفهای متعلق به کارگردان عبارتند از پایان بندی نامناسب، تنظیم نبودن ریتم سریال در قسمتهای پایانی. آهنگهای سریال (ost)، بسیار دلخواه و مطلوب سریال ژانر انگیزشی است. متن آهنگها، معنادار و ملودیهای زیبای آن به شنوندگان انگیزه میدهد. آهنگهای بیکلام پسزمینهی سریال، بسی شاد و انرژی دهنده بود.
0 نظر ثبت شده