انیمیشن شیرشاه محصول سال 1994 کمپانی والت دیزنی که بعد از اکران موفقیتهای زیادی به دست آورد، از این اثر دو دنباله دیگر نیز ساخته شده است.

معلم اخلاق دیزنی
آثار کلاسیک دیزنی همگی خاطره انگیز هستند و در یک چیز با هم اشتراک دارند که آن هم اخلاق و زندگی در این آثار است؛ این آثار به مخاطب خود میآموزند چگونه زندگی کنند، چگونه دوست پیدا کنند، چگونه عاشق شوند و حتی چگونه آدم باشند (اشاره به انیمیشن پینوکیو). انیمیشنهای کلاسیک دیزنی چیزی بیشتر از یک اثر هنری هستند و بیشتر به یک معلم اخلاق میمانند فقط کافی است وقتی مخاطب کم سن و سال این آثار را می بیند یک پدر یا مادر آگاه این نکات اخلاقی کمرنگ در داستان را به فرزند نشان دهد.
انیمیشن شیرشاه سعی دارد مفهوم زندگی را از دید سه موجود که هرچند از یک گونه هستند اما دیدی کاملا متفاوت به زندگی دارند را به تصویر بکشد. دنیای اول دنیای موفاسا پدر سیمبا است جهانی که در صلح به سر میبرد و در این دنیا هر کس به اندازه نیاز خود شکار میکند و تنها قانون این جهان آرمانی احترام متقابل است.
دنیایی سراسر ترس
دنیای دوم اما دنیای تاریک اسکار عموی سیمبا است جهانی بر پایه ترس که جز انتقام هدف دیگری ندارد و همانطور که در انیمیشن پیداست اسکار بعد از گرفتن انتقام و رسیدن به پادشاهی دیگر هدفی ندارد و سرزمین تحت حکومت او به سرزمینی خشک تبدیل میشود. دنیای سوم دنیای شاد و سرشار از بیخیالی تیمون و پومبا است که اتفاقا سیمبا هم با همین دید به زندگی بزرگ میشود و زندگی را در تنپروری میبیند.
همانطور که در بالا گفته شد انیمیشن سه دنیای کاملا متفاوت را در یک مکان به نمایش میگذارد و اولین پیامی که همراه خود میاورد این است که دید شما نسبت به زندگی است که دنیای شما را میسازد و در ادامه به نکات مهم دیگری نیز اشاره میکند نکاتی مانند اهمیت دوست و رفیق به شکلی که نشان میدهد موفاسا با اینکه پادشاهی عادل و شیری قدرتمند است اما در مقابل اسکار میبازد اما سیمبا با کمک دوستان خود است که به اسکار چیره میشود.

داستانی دو خطی
داستان انیمیشن شیرشاه را اگر بخواهیم تعریف کنیم شاید در دوخط سر و ته آن هم بیاید؛ داستان بچه شیری به نام سیمبا که قرار است بعد از پدر شاه شود اما با کشته شدن پدر توسط عموی خود سیمبا به گمان اینکه مقصر مرگ پدر است فرار میکند و سالها بعد برای انتقام و پس گرفتن قلمرو با عموی خود میجنگد.
داستان انیمیشن روند ظاهراً سادهای دارد اما اگر کمی به ادبیات کلاسیک علاقهمند باشید متوجه میشوید شباهتهایی به بعضی از آثار شکیپیر و داستان پیامبران دارد (روایتهای مذهبی در عهد عتیق و جدید)، که این خود باعث میشود این انیمیشن فراتر از رده سنی کودک و نوجوان باشد.
داستان با تولد سیمبا شروع میشود و از همان ابتدا با جامعهای سنتی اما در عین حال آرمانی روبرو هستیم که یک شمن (رفیکی) سیمبا را به اهالی قلمرو نشان میدهد. پس از آن بزرگ شدن سیمبا را میبینم تا اینکه اتفاق تاثیرگذار در زندگی سیمبا (مرگ پدر) اتفاق میافتد و اسکار با فرستادن کفتارهای زیردست خود برای شکار سیمبا او را از سرزمین فراری میدهد.
سیمبا پس از سرگردانی در صحرا با یک گراز و یک دمعصایی (تیمون و پومبا) آشنا میشود که فلسفه زندگی آنها کاملاً متفاوت از تربیت سیمبا است شعار آنها در زندگی این است هاکوتا ماتاتا (بیخیالی).
سیمبا سالها در پیش دوستان خود میماند تا اینکه با دوست دوران کودکی خود آشنا میشود. او متوجه بلایی که بر سر سرزمین مادریاش آمده شده و با راهنمایی رفیکی دوست پدر خود شمن قلمرو به همراه دوستان خود به جنگ با اسکار رفته و پادشاهی را پس میگیرد. همچنین پیامی که داستان سعی دارد بیان کند را در ادبیات خودمان نیز در بیت (آرامش دو گیتی تفسیر این دو حرف است، با دوستان مروت با دشمنان مدارا) وجود دارد.

نامگذاری شخصیتها از زبان سواحلی
یکی از جنبههای قوی انیمیشنهای کلاسیک دیزنی بدون شک بخش شخصیت پردازی این آثار است، شخصیتپردازی در این آثار بدون تکلف و پیچیدگی اضافه است. انیمیشن شیرشاه دارای شخصیتپردازی قویای است تا جایی که حتی داستان معمولی آن را کنار زده و همین باعث شده که تا به حال نسخههای دیگری از سیمبا یا دوستان صمیمیاش تیمون و پومبا ساخته شده است.
یکی از نکات قابل توجه این اثر نامگذاری شخصیتها است. اکثر اسامی این انیمیشن از زبان سواحلی (Swahili) گرفته شده است که در عین اینکه اسامی زیبایی هستند بیارتباط با تیپهای شخصیتی کاراکترهای انیمیشن نیستند.
قبل از هر چیز به معنی اسم سیمبا و خانواده او میپردازیم، سیمبا به معنی قدرت است و موفاسا نام آخرین پادشاه کنیا و سارابی مادر سیمبا به معنی سراب است. نالا دوست؛ همبازی و همسرآینده سیمبا به معنی هدیه و اسم رافیکی میمون دانا و دوست موفاسا به معنی رفیق است.
رفقای ناباب
دوتا از شخصیتهای فرعی اما تاثیر گذار در داستان تیمون و پومبا هستند که زحمت زیادی برای بزرگ کردن سیمبا کشیدند!. این دو چون از خانواده خود رانده شدهاند زندگی را فقط در خوشگذرانی خلاصه میکنند، معنی اسم پومبا همانطور که از شخصیت او هم میشود فهمید احمق است. اما در مقابل تیمون دوست باهوش او تیمون اسم خود را از یک فیلسوف یونانی قرض گرفته که در خود انیمیشن هم کاملاً معلوم بوده که این سبک از زندگی حاصل فکر تیمون است.
اما دار و دسته کفتارها و عموی سیمبا اسامی جالبتری دارند که از اسکار عموی سیمبا شروع میکنیم. معنی اسم اسکار زخم است که بیارتباط با زخم صورت این کاراکتر هم نیست (اینکه این زخم چطور به صورت اسکار نشست و اسمش به اسکار تغییر پیدا کرد داستان مفصلی است). در انیمیشن شیرشاه سه کفتار وجود دارد به نامهای شنزی، اد و بانزای که معانی آنها کاملا منطبق بر شخصیت آنها است، معنی اسم شنزی غیر متمدن و معنی اسم بانزای پنهانکار همچنین معنی اِد کوتاه شده کلمه ابله میباشد.

تیتراژ به یادماندنی
انیمیشن شیرشاه یکی از زیباترین آغازها را در تاریخ انیمیشن به خود اختصاص داده است؛ این انیمیشن به لطف سکانسهای لانگ شات خود به خوبی توانسته است زیباییهای دشت بزرگ آفریقا را به نمایش بگذارد. اصلیترین دلیل این موفقیت انجام دادن تحقیق گسترده در مورد طبیعت آفریقا چه از نظر طبیعت سبز این قاره و چه از نظر طبیعت حیات وحش آن است.
سازندگان این انیمیشن برای اینکه شکل و حرکات حیوانات در اثر بیشتر طبیعی جلوه کند از متخصصان حیات وحش آفریقا کمک گرفتند که نتیجه را میتوان مشاهده کرد که همچنان هر کس شیری را ببیند ناخودآگاه به یاد سیمبا و این انیمیشن میافتد.
یکی از نکات قابل توجه در این اثر، استفاده بهجا و فکر شده رنگ در این انیمیشن است. البته این به آن معنا نیست که در دیگر آثار به مقوله رنگ توجهی نمیشود اما در این انیمیشن به شکلی خاص به آن توجه شده است.
نمایش شخصیتها با رنگ
رنگ و طیف بندی آن در شیرشاه به نوعی بازتاب درون شخصیتهای کلیدی داستان و نتیجه افکار آنها است. همانطور که قبلاً نیز به آن اشاره شد در این اثر با جهانهای متفاوتی روبرو هستیم و سازندگان اثر به وسیله رنگ است که این جهانها را از یک دیگر جدا ساخته و نشان میدهند.
اگر در تماشای این انیمیشن کمی دقت کرده باشید متوجه میشوید که اسکار به نوعی حاکم دنیای زیرین (از نظر رتبه و شـأن) است و به خاطر حس انتقام و کینه که از موفاسا دارد دنیای او دنیایی تیره (کینه) با رگههایی از رنگ قرمز(خشم و انتقام) رنگآمیزی شده است. در مقابل دنیای موفاسا از نظر رنگ تقریبا یکدست است که نشان دهنده صلح و حکومتی و یک دست و بر پایه احترام است.
خارج از بحث تکنیکی خود اثر باید اشاره هم به دوبله فاخر آن نیز داشت که به لطف یک گروه قوی باعث شده است این اثر همان قدر که شایسته است دیده و در یادها ماندگار شود.
0 نظر ثبت شده