انیمیشن Soul یک فیلم پویانمایی رایانهای به کارگردانی و نویسندگی پیت داکتر است. این انیمیشن در ژانر ماجراجویی و کمدی است در استودیو پیکسار ساخته شده و توسط والت دیزنی پیکچرز در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. صداپیشگان اصلی این انیمیشن جیمی فاکس و تینا فی هستند که به خوبی توانستند به این دو کاراکتر زندگی ببخشند.
اولین مرحله اکران این انیمیشن در جشنواره فیلم لندن و در تاریخ ۱۱ اکتبر انجام شد. در ابتدا قرار بود این اثر در سینماها اکران شود اما به دلیل همهگیری ویروس کرونا به صورت دیجیتالی در دیزنی پلاس منتشر شد. انیمیشن روح به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت و در بخشهای داستان، صداپیشگی و موسیقی تحسین آنها را برانگیخت. هزینه ساخت این فیلم مبلغی معادل 150 میلیون دلار بوده است که آن را در ردهی آثار پرهزینه قرار میدهد.

فلسفه زندگی در پیکسار
انیمیشن روح از سری آثار کمدی فلسفی پیکسار شمرده میشود. اغلب آثار تولیدی در این کمپانی همیشه در رده خلاقانهترین انیمیشنها قرار گرفته و مخاطبان را به تفکر وادار میکنند. محتوای این اثر و شخصیتپردازیها بسیار لایه لایه و عمیق هستند. انیمیشن روح، یک ماجرایی بدیع و هوشمند است که درونیترین قسمت روح مخاطبین را به چالش میکشد. فیلمنامه این انیمیشن با محوریت حقیقتِ پنهانِ آرزوها نوشته شده است و مسیر رسیدن به مقصود را روایت میکند.
غول آرزو که بعد از محقق شدن خواسته فرد و رسیدن به قله آرمانیاش، متلاشی شده و شوق رسیدن را به سردی بدل میکند. انیمیشن روح از زاویه جدیدی به مقوله آرزو نگاه میکند و مخاطب را با حس تعلیقِ پس از رسیدن به میل و خواسته، روبه رو میکند. احساسی که ناگهان تمام قدرت خود را از دست میدهد و فرد را به پوچی میرساند.
یأسی فلسفی انسانها
پیکسار با ساخت این انیمیشن سعی دارد از مسیری سخن بگوید که هر فرد برای رسیدن به هدف خود طی میکند. راهی که با تمام سختیهایش پشت سر گذاشته میشود و به امل و آرزوی فرد معنی میدهد. انیمیشن روح از لذت تحمل سختی برای عینیت بخشیدن به یک تمنای درونی پرده بر میدارد. این اثر تلاش میکند به مخاطبان خود نشان دهد که لحظهی پایان یافتن سختیها و رسیدن به مراد، انسان را دچار یأسی فلسفی میکند و لذتی که همیشه منتظر آن بوده را به او نمیچشاند.
زندگی زمانی معنا پیدا میکند که انگیزه و ذوق رسیدن به یک خواهش در وجود انسان شکل گرفته باشد. در حقیقت مقصد، نقطه پایان شادی است و انسانها بیش از آنکه به تحقق آرزوها نیازمند باشند، به مسیری برای طی کردن نیازمند هستند. مصائب و سختی عبور از راههای پر پیچ و خم زندگی برای رسیدن به میل است که لذت حرکت و در جریان بودن را به انسان میچشاند. اشتیاق سفر، همواره موجب میشود که افراد تمام تلاش و توان خود را به کار بگیرند تا بتوانند بر چالشهای پیش آمده پیروز شوند و پله پله به سمت خواسته خود جلو بروند.

تغییر زندگی
انیمیشن روح با محوریت دو پیرنگ آشنا در آثار پیکسار ساخته و پرداخته شده است. پیرنگ ماجراجویی و پیرنگ تغییر دو عنصر حیاتی این اثر شناخته میشوند. در پیرنگ ماجراجویی که پایه و اساس این داستان را تشکیل میدهد، تمرکز بیشتر روی اتفاقاتی است که در طی سفر رخ داده است. در داستانهایی که بر پایه این پیرنگ به نگارش درمیآیند، کاراکتر اصلی وارد دنیای جدیدی میشود؛ و مخاطبان هم به مکانهایی سفر خواهند کرد که تابه حال در آنجا حضور نداشتهاند.
ماجراجویی در مکانهای عجیب و غریبی اتفاق میافتد که بینندگان ذهنیت دقیقی درباره جزئیات آن محیط ندارند. جو در این انیمیشن، مردی میانسال است که بر اثر حادثهای به کما میرود و حالا تمام توانش را به کار گرفته تا دوباره به زندگی برگردد و به مهمترین آرزوی تمام عمرش جامه عمل بپوشاند. داستانی که بر این پیرنگ سوار شده، رنگی از آتئیسم را به انیمیشن پاشیده است اما محتوا و نگرش درست، اجازه چشمپوشی از فرعیات را به بیننده میدهد.
دومین پیرنگ که همپای پیرنگ ماجراجویی در داستان پیش میرود، پیرنگ تغییر است. پیرنگ تغییر در شمار پیرنگهای شخصیت محور قرار میگیرد و رابطه تنگاتنگی را با پیرنگ دگردیسی برقرار میکند. جو به عنوان کاراکتر اصلی و 22 در نقش شخصیت مکمل، در روند داستان رشد پیدا میکنند و متحول میشوند. جو در این پیرنگ وارد یک فرآیند تغییر میشود که در نتیجه کنشهایی در شخصیت خودش رخ میدهد. هر دو کاراکتر در انتهای داستان تفاوت واضحی با شخصیتشان در ابتدای ماجرا را نشان میدهند.
وقتی زندگیمان را تغییر دهیم
پیرنگ تغییر روند زندگی و تاثیر آن روی انسانها را بررسی میکند. آدمهای مختلف به روشهای متفاوتی به محرکهای یکسان واکنش نشان میدهند؛ به همین ترتیب، انسانها از راههای گوناگونی تحت تاثیر محرکی یکسان قرار میگیرند و این هسته جذابیت این پیرنگ است. جو در سومین مرحله دراماتیک این پیرنگ ضربه نهایی را به بیننده میزند.
او به پایان سفر رسیده و تجربه اجرای زنده و آرزوی دیرینش را کسب کرده است. در این نقطه کاراکتر اصلی به مفهومی دست پیدا کرده که در ابتدای ماجرا انتظار درک آن را نداشته است. آموزههای واقعی در بیشتر مواقع، پنهان و غیرقابل پیشبینی هستند. توقعات، با موانعی روبهرو میشود و تصورات غلط، نابود میشوند؛ و حقیقت، توهم را مغلوب میکند. جو هر چه به مراحل پایانی تحقق آرزویش نزدیک میشود بیشتر احساس ناراحتی میکند. هیچ چیز درست به نظر نمیآید و شادی که انتظار آن را میکشید ظاهر نمیشود.
تمام جزئیاتی که او از این لحظه برای خود ساخته بود ناپدید میشود و حس نابی که به دنبالش بود از راه نمیرسد. رخداد روشن کننده سومین مرحله دراماتیک، این اجازه را به قهرمان میدهد تا به رشد صحیحی دست پیدا کند. جو غمگینتر است اما با تجربهای که کسب کرده، عاقلتر شده است.
بعضی از مواقع، آموزه، خود زندگی است؛ غم و اندوه با خرد بیشتری همراه است. هدف نویسنده رسیدن به این پله و رساندن پیام زندگی در لحظه به مخاطبینی است که چشم به هدف دوختهاند و از مسیر غافل شدهاند. راهی که در بردارنده لحظات ارزشمند زندگی است و بدون توجه به آنها هدف بیمعنی خواهد بود و لذتی که باید را به فرد القا نمیکند.

هنرمندی که نمیخواهد معلم شود
کاراکتر اصلی این فیلم مردی میانسال است که سالها در یک مدرسه با سطحی متوسط، موسیقی تدریس کرده و زندگیاش روی یک خط راست سپری میشود. جو در نقش این معلم و در قالب کهن الگوی شخصیتی هنرمند، مردی است که جهانش در مرکزیت احساساتش قرار گرفته است. کهن الگوی هنرمند وضعیت سختی برای سازگاری با جهانی دارد که در آن ارزشی برای مردانی که احساساتشان را ابراز میکنند قائل نیستند. این کهن الگو مملو از شور و شوق است و زنان در ابتدا به دلیل هیجان و نوع بروز احساساتش مجذوب او میشوند.
جو در این کالبد به عنوان مردی که عاشق موسیقی جاز است برای سایرین شناخته میشود. کسی که حرفهایش تکراری است و دیگران را به جنب و جوش وادار نمیکند. سکانس حضور او در آرایشگاه زمانی که در کالبد یک گربه قرار گرفته است؛ گویای این موضوع است. کاراکتر 22 که حالا در جسم جو وارد شده است با شروع بحث پیرامونِ موضوعِ پیدا کردنِ اسپارکل و جرقه درونی با تمام مشتریهای آرایشگاه ارتباط میگیرد. زاویه نگاه جو حالا تغییر کرده و حالات جدیدی را از خودش میبیند. ارتباط کلامی و جذابیت شخصیتی، که او را در مرکز توجه قرار داده است. این سکانس ریزبینانه ویژگیهای این کهن الگو را به مخاطب معرفی میکند.
کاراکتری درونگرا
جو فطرتی درونگرا دارد و به خاطر همین خصلت نمیتواند ویژگیهای برونگرای این کهن الگو را نمایان کند. هنرمندی که غرق در موسیقی است و احساساتش حرف اول را برایش میزند. کهن الگوی هنرمند شم اقتصادی ندارد و نمیتواند کار و کاسبی راه بیاندازد و یا به عنوان کارمند در یک اداره مشغول کار شود.
روحیات لطیف او بسیار شکننده و آسیبپذیر است و تنها سرچشمه حیات خود را در هنرش جستجو میکند. سن جو یکی دیگر از عواملی است که موجب میشود او ویژگیهای تندخو و پرخاشگر کهن الگوی هنرمند را نداشته باشد و طمانینه و آرامش ناشی از میانسالی در شخصیت او هویدا گردیده است.

زندگی که نمیبینیم
مضمون، یک فکر غالب است که در تمام طول فیلمنامه انیمیشن پخش شده است. مضمونها مثل راههای پر پیچ و خم، همچون شبکهای از راههای متقاطع در طرح حضور دارند و طوری در داستان تنیده شدهاند که پیام و احساسات شخصیت را تقویت کنند. اولین صحنه با یک نمای Close On از چهره جو آغاز میشود که در حال رهبری یک گروه موسیقی کلاسی است. سپس با zoom out از او دور میشود و یک کلاس سرد و بیانگیزه را نشان میدهد که یک موشک از سمت راست کادر وارد میشود و به زمین میافتد. این صحنه به سرعت مضمون کسالت زندگی کاری جو را به ذهن بیننده متبادر میکند.
سکانس کلاس در حقیقت عنوانبندی زندگی جو به حساب میآید. معلمی که غرق روزمرگی تدریس در یک مدرسه شده اما کسالت و کرختی زندگی، او را از پا درنیاورده و همچنان با تلاش ادامه میدهد. جو با نشستن پشت پیانو و شروع به نواختن موسیقی، لذت از لحظات کوتاه زندگی را به بیننده منتقل میکند.
نور نرمی که از سمت پنجره به او تابیده میشود، گویای زنده بودن امید در قلب او است. جو در لحظاتی که یک قطعه را اجرا میکند چشمانش را میبندد و با لبخندی که روی لبانش شکل میگیرد از یک حس پنهان و عشقی عمیق به موسیقی پرده برمیدارد. این سکانس حیاتیترین سکانس برای همراه کردن مخاطب با احساسات سرکوب شده و آرزوهای دفن شده زیر خاکستر شمرده میشود.
آرزوهایی که به دنبالشان هستیم
آرزوهایی که هنوز زندهاند اما به واسطه شرایط زندگی فرصت حضور و بروز نداشتهاند. جو با اینکه به یک معلم تمام وقت با مزایای بازنشستگی و بیمه تبدیل میشود اما غمی در چشمانش نمایان است؛ صحنه بعدی نمایی از دیوار کلاس را نشان میدهد که با عکسهایی از نوازندههای بزرگ پوشیده شده است. تضاد غم و شادی حقیقی در دو صحنه به شدت بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد.
اساسا شش گونه اصلی فیلم در انیمیشن وجود دارد که این اثر در تونل درام شخصیتی قرار میگیرد. این گونه دارای شخصیت یا خط طرح دراماتیک بسیار قوی برگرفته از ویژگیها و نیازهای شخصیت اصلی است. اگرچه ممکن است در این داستان حوادث بسیاری وجود داشته باشد، ولی آنچه که به واقع توجه مخاطب را به خود جلب میکند، خط داستان عاطفی فیلم است.
اگرچه بیشتر فیلمهای انیمیشن پیام اجتماعی خاصی را به مخاطب منتقل میکنند، اما این نوع تونل اغلب یک درس اخلاقی دارد که به روشنی در ساختار آن قرار گرفته و در سراسر مضامین یا گفتوگوهای فیلم تکرار میشود. چون این تونل درباره شخصیت و مضامین جهانی حول این محور است، مخاطبانی از سنین مختلف را جذب میکند. لذتی که بزرگسالان از این تیپ انیمیشن میبرند به عینه بیشتر از کودکان است.
صحنه پردازی با پیکسار
میتوان از جذابترین نکات انیمیشنی در آثار پیکسار و علیالخصوص این انیمیشن، به اصل صحنهپردازی یا Staging اشاره کرد. در این اصل شخصیتها با هر ژست یا حرکتی می بایست مقصود روشنی را به مخاطب برسانند. حالات چهره، قوسها و انعطافات صورت، کاراکترها را حتی زمانی که به روح تبدیل شدهاند باورپذیر کرده و ایده پنهان در تمام احساسات بیان نشده هم توسط بیننده درک میشود.
انیمیشن ادای دینی هم به هالیوود دارد و در صحنههایی که جو در زمین به سر میبرد شاهد رنگ و لعابهای هالیوودی و پرکنتراست هستیم که جذابیت صحنهها را تنها به واسطه رنگ، چندین لول چشمنوازتر کرده است. انیمیشن روح را میتوان در طبقهبندی آثار فیلمسازهای محتواگرا قرار داد. روند داستان تا حدی علائم رفتاریِ برتریِ محتوا به فرم را نمایان میکند.
0 نظر ثبت شده