ماموریت سنجابی انیمیشنی ضعیف است که شاید برای بچّههایی که تا به حال انیمیشن ندیدهاند، تجربهای مفرّح و جذّاب باشد!
محتواهای تکراری و پرداخت نامناسب
پیام اصلی ماموریت سنجابی همچون سایر آثار اینچنینی، نکوهش تخریب طبیعت است. فیلم هشدار میدهد که بهرهبرداری بیشازحدّ انسانها از منابع طبیعی، عواقب مصیبتباری را در پی خواهد داشت. کمبود موادّ غذایی و به خطر افتادن زندگی حیوانات (مسایل مطرحشده در اثر) از مهمترین پیامدهای از بین رفتن طبیعت هستند.
متاسّفانه کارگردان تمرکز چندانی روی این موضوعات نمیکند و به راحتی از کنارشان میگذرد، همچنین به بیننده مجالی برای فکر کردن به آنها نمیدهد. سوال اینجاست که فیلم چگونه باید ساخته میشد تا مضامین پیش گفته به خوبی در تار و پود اثر گنجانده شوند؟ برای رسیدن به پاسخ، شما را به دیدن انیمیشن (آن سوی پرچین)دعوت میکنم.
زیرا در هر دو این آثار، عدم دستیابی به غذا باعث میشود که حیوانات جنگل به فکر دزدی از انسانها بیفتند. البته در آنسوی پرچین داستان به همینجا ختم نمیشود، و در ادامه شاهد جدال نفسگیر حیوانات با انسانهای زورگو و چپاولگر هستیم. ولی در ماموریت سنجابی، تنها دستبرد شخصیتها به کارخانهای نفوذناپذیر را میبینیم.
هرچقدر آنسوی پرچین به لحاظ محتوایی موفّق عمل میکند، ماموریت سنجابی به همان میزان در القای پیامش شکست میخورد. چون که از اول تا آخر آن، یا انسانی وجود ندارد یا اگر هم هست دکوراتیو و بلا استفاده است. چرا حضور آدمیان در فیلم اهمّیت دارد؟ بدین علّت که کارگردان میخواهد به نقد اعمال نابخردانه آنها بپردازد. پس لازم است به شخصیت انسانها نیز پرداخته شود، امّا به هر دلیل چنین اتّفاقی نمیافتد.

داستانی ساختارمند اما خستهکننده
داستان ماموریت سنجابی حول محور سرقتی بزرگ میگردد، با این تفاوت که سارقان کاربلد فیلم آدمهایی زندان رفته و خلافکار نیستند بلکه حیواناتی ستمدیده و گرسنهاند. کسانی که حقّ مسلّمشان برای ادامه زندگی از آنان گرفته شده است، از این رو مجبور هستند برای بازپسگیری آن تمام تلاش خود را به کار بگیرند. پس کاراکترها برای انجام کارهای ظاهرا خلافکارانه و غیراخلاقیشان دلیل موجّهی دارند. بدین خاطر شاید مخاطب کودک بتواند با این حیوانات همذاتپنداری کند.
ویژگی دیگری که داستان اثر برای بینندگان کم سنّش تا حدّی سرگرمکننده و جالب میکند، توالی منظّم و حساب شده اتّفاقات است. چراکه از گیج یا سردرگم شدن تماشاگر ممانعت میورزد، اینگونه کم و بیش انتظارات کودکان از دیدن فیلم را برآورده میسازد. ولی چگونه چنین نظمی در داستان به وجود میآید؟ برای پاسخ به این سوال، شرح مختصر و کلّی اهمّ رویدادها لازم به نظر میرسد:
ابتدا در مقدّمهای جامع و کوتاه، تمام افراد کلیدی و کنشگر قصّه معرّفی میگردند. (ساختن اتمسفر یا فضا) بعد از گرد هم آمدن شخصیتها، نقش هر یک از آنان در نفوذ به کارخانه توضیح داده میشود. همچنین فرانکی یا رهبر گروه، شروع به طرحریزی نقشهای برای انجام عملیات میکند. (پیشزمینهسازی) سپس شاهد تلاش نتیجه بخش او و دوستانش در برگرداندن بلوطها به جنگل هستیم. (وقوع رویداد اصلی)
حتما با خواندن پاراگراف قبلی، متوجّه شدید که فیلم در حالت کلّی منسجم و ساختارمند است. پس چرا در جلب نظر اکثر مخاطبان به توفیق نمیرسد؟ زیرا به جای آن که بیننده را غرق داستان کند و باعث خلق تجربهای درونی برای او شود، تنها از خسته شدن تماشاگر جلوگیری میکند.

فرانکی؛ شخصیتی قوی و جنتلمنی تمام عیار
فرانکی در جایگاه شخصیت محوری انیمیشن، جنتلمنی تمامعیار است. فقط به ظاهر آراسته، قدّ بلند، رفتار باجذبه و راه رفتن شقّ و رقّش نگاه کنید تا بفهمید چرا معشوقهاش یعنی لولا عاشق و شیدای اوست. به علاوه، فرانکی مغز متفکّر بااستعدادترین حیوانات جنگل و باهوشترین عضو گروه آنها به حساب میآید. با این وجود، او از بعضی جهات هم شخصیتی ناتوان است. مثلا به تنهایی قدرت غلبه بر دشمن سرسختش (شاهین) را ندارد، بنابراین با کمک دیگران در شکست دادن این موجود بزرگجثّه کامیاب میشود.
شخصیت فرانکی (در کمال تاسّف)تنها کاراکتر کامل و قدرتمند فیلم است. دوستان او آن قدر شخصیتپردازی ضعیفی دارند که اصلا و ابدا تبدیل به کاراکتر نمیشوند. اگرچه ممکن است بامزّه و خندهدار باشند، امّا شما در هیچ کجای داستان به شناختی حتّی اندک از روحیات و انگیزههای آنان نمیرسید. گویی تنها نقش این حیوانات کمک به فرانکی در دزدیدن بلوطها است، بهخاطر همین کارگردان به برشمردن قابلیتهای جسمانی یا ذهنیشان اکتفا میکند.

اثری ضعیف به لحاظ فنی
ماموریت سنجابی، چنان از نظر گرافیکی ضعیف است که اگر نتوانید با آن کنار بیایید، دیدن فیلم برایتان غیرممکن میشود. رنگبندی، کامپوزیت، صحنهآرایی، موسیقی، فیلمبرداری و دیگر بخشهای فنّی انیمیشن هم زیاد راضیکننده نیستند. انگار که عدّهای دانشجوی انیمیشنسازی دست به ساخت این اثر زده باشند. یقینا اگر استودیوی (ونگارد انیمیشن) باقی آثارش را هم با همین کیفیت بسازد، بهزودی شاهد تعطیلی آن خواهیم بود.
همانطور که پیشتر نیز گفتم، ماموریت سنجابی اثر ضعیفی محسوب میشود امّا ممکن است در سرگرم کردن بچّههای خیلی کوچک موفّق باشد، هرچند که بعید به نظر میرسد. چون فقط داستان نسبتا گیرای آن سبب میگردد که بیننده سالن سینما (یا صندلی جلوی تلویزیون) را ترک نکند. اگر بخواهیم بدبینانهتر نگاه کنیم، باید این انیمیشن را در زمره آثاری بدانیم که از فرط بد بودن آموزندهاند. چراکه دانشجویان سینما با دیدن این فیلمها فرصت مییابند، تا اشتباهات کارگردان و سازندگان دیگر اثر را مطالعه کنند.
0 نظر ثبت شده