انیمیشن گوسفند زبل که در ایران با اسم بره ناقلا شناخته میشود، یکی از مجموعههای سریالی پرطرفدار و محبوب جهانی است. این انیمیشن یکی دیگر از ساختههای استودیو آردمن میباشد. استودیو آردمن به ساختن انیمیشنها با طراحی خمیری و فیلمبرداری با تکنیک استاپ موشن معروف است. از دیگر ساختههای این استودیو میتوانیم به انیمیشنهای معروف “والاس و گرومیت”، “فرار مرغی” و “انسان اولیه” اشاره کنیم.
مجموعه گوسفندان زبل از سال ۲۰۰۷ ابتدا به صورت انیمیشن سریالی و در قسمتهای ۷ دقیقهای تولید و پخش شد. در سال ۲۰۱۵ استودیو آردمن اولین سینمایی این مجموعه را ساخت. در سال ۲۰۱۹ دومین سینمایی این مجموعه کمدی و معروف به دنیا عرضه شد.

طنز خانوادگی سالم
مجموعه گوسفند زبل از گذشته، که سریالی با قسمتهای ۷ دقیقهای بود، تا به کنون که فیلم سینمایی حدوداً ۹۰ دقیقهای است، خنده را برای مخاطب به ارمغان آورده است. مجموعه طنزی که تا به الان سالمترین محتوا را به مخاطب عرضه کرده است.
اکثر محتوایی که این انیمیشن دارد طنز و خنده است. در تمامی لحظات فیلم، حتی در لحظات حساس و ترسناک فیلم، طنز و کمدی به کار رفته است. از بازیگوشیهای گوسفندان در آرامش مزرعه تا لحظاتی که در آستانه دستگیری توسط سازمان فضایی هستند، در تمامی این لحظات طنز به کار رفته است.
جدا از خط داستانی منحصر به فردی که این انیمیشن دارد، شاهد آن هستیم که گوسفندان مزرعه از ابتدا تا انتهای انیمیشن خرابکاری میکنند. البته این همۀ ماجرا نیست؛ گوسفندان از اواسط فیلم تا اواخر آن کمی هم کارهای مفید و ضدخرابکاری هم انجام میدهند.
خط داستانی متفاوت
خط داستانی و موجود فضایی داستان، از میان خرابکاریهای گوسفندان، راه خود را به ماجرا پیدا کرده و با همراهی سردستۀ گوسفندان مزرعه، تا انتهای داستان پیش میرود. زمانی که سردستۀ گوسفندان، سرخود و بدون اجازه، مخفیانه سفارش پیتزا میدهد، نه تنها پیتزایی به دست گوسفندان نمیرسد، بلکه پای موجود فضایی و مشکلاتش به داستان باز میشود.
اگر از جنبۀ آموزنده به ماجرا نگاه کنیم، به عواقب خرابکاری گوسفندان میرسیم. اگر این انیمیشن تأثیری بر کودکان داشته باشد، آن هم این است که بیش از اندازه بازیگوشی و خرابکاری نکنیم. اما معمولاً کودکان به این موارد توجهی ندارند. به نوعی شاید این وظیفۀ والدین باشد که پیام انیمیشن را به کودکان برسانند.
به دنبال انیمیشن طنز و خنده داری اگر هستید که به همراه خانواده و کودکان خود به تماشای آن بنشینید و در عین حال آسیب رسانهای هم نداشته باشد، این انیمیشن را به شما پیشنهاد میکنیم. پیشنهادی که در وضعیت فیلم و سریالهای امروزی بهترین گزینۀ روی میز برای کودکان و خانوادهها است.

ساده اما لذَتبخش
“گوسفند زبل فارماگدون”، از خط داستانی کاملاً مبتکرانه و غافلگیرانه بهره میبرد. در اوایل فیلم ما شاهد بازیگوشیها و خرابکاریهای گوسفندان هستیم که در آرامش و سکوت لذت بخش مزرعه زندگی خود را میگذرانند. بعد از جمع و جور کردن خرابکاریها توسط سگ گله، سردستۀ گوسفندان قصۀ ما، تصمیم به سفارش مخفیانه پیتزا میگیرد.
ما در آن سوی قصۀ و در اطراف پیتزا فروشی، شاهد موجودی هستیم که هنوز از هویت دقیق آن خبردار نیستیم. ما آن موجود را از نمای دیدگاه میبینیم و هیچگونه اطلاعاتی از شکل ظاهریاش نداریم. پیاده شدن این موجود از سفینه، ترسیدن مردی که در آن نزدیکی بود و مجهول بودن هویت موجود فضایی، فضای داستان را در ابتدا ترسناک جلوه میدهد.
تغییرات جذاب در داستان
پیک موتوری زمانی که آماده برای رفتن و تحویل سفارش میشود، ناخودآگاه موجود فضایی را با خود به مزرعه میبرد. داستان به همین سادگی و در عین جذابیت تغییر مسیر میدهد و با این اتفاقات ساده مخاطب را غافلگیر میکند. در فیلم چند بار دیگر هم شاهد چنین اتفاقاتی هستیم که به راحتی مسیر داستان را عوض میکند. این تغییر مسیر راحت انعطاف پذیری داستان را نشان میدهد.
بعد از پیدا شدن موجود فضایی و شناختن هویت او، داستان از حالت ترسناک و مجهول خود خارج میشود و به یک کمدی سینمایی عالی تبدیل میشود. مسیری که موجود فضایی به همراه سردستۀ گوسفندان آن را طی میکند، پر از اتفاقات ساده اما خندهداری است که مخاطب در مواجهه با آن صحنهها نمیتواند جلوی خندۀ خود را بگیرد.
“گوسفند زبل: فارماگدون” در ظاهر، داستان سادهای دارد. در میان همین داستان ساده، اتفاقاتی رخ میدهد که علاوه بر تغییر مسیر راحت داستان، باعث شگفتی و خنده مخاطب میشود. داستانی که در نهایت سادگی موجب خنده، شادی و لذت مخاطب میشود.

شان و ماجراهای بزرگ
مجموعه گوسفند زبل دارای شخصیتهای متنوع و گاهاً متضاد است. در کنار گلۀ گوسفندان و سردستۀ آنان، با سگ گله و صاحب مزرعه هم روبهرو هستیم. در این انیمیشن با شخصیتهای جدیدی هم آشنا میشویم.
شخصیت اول مجموعه کسی به اسم شان، سردستۀ گوسفندان قصه است. شان شخصیتی فوقالعاده ماجراجو و بازیگوش دارد. اغلب بازیگوشیهای او منجر به خرابکاریهای کوچک و بزرگ میشود. مثلاً در این انیمیشن، خراب کردن تراکتور صاحب مزرعه و یا از بین بردن سفینه فضایی دو نمونه بزرگ از خرابکاریهای این ماجراجوی بازیگوش ماست.
شخصیت محبوب دیگر این ماجرا سگ نگهبان گله است. سگی کاملاً منظم و منضبط که هر دفعه مجبور است خرابکاریهای گوسفندان را درست کند. شخصیتی که به ظاهر سنگدل است، اما دل نازکی دارد.
موجود فضایی شخصیت اصلی داستان
اما مهمترین شخصیت این داستان که فقط در این قسمت حضور دارد، کسی نیست جز موجود فضایی قصۀ ما. این موجود فضایی، شخصیتی کاملاً با نمک و بامزه و بچهگانهای دارد. همچنین خجالتی نیز هست. البته که در اواخر داستان متوجه میشویم کودک است. بخش عمدهای از طنز داستان مدیون وجود این شخصیت است. این شخصیت با قدرت تقلید صدایی که دارد بخش عمدهای از طنز اثر را به خود اختصاص داده است. شاید اگر این شخصیت را از داستان حذف کنیم دیگر بهانهای برای خندیدن وجود نداشته باشد.
شخصیت ترسناکی هم وجود دارد. رئیس سازمان فضایی که به دنبال موجود فضایی است. تا کمی مانده به آخر داستان مخاطب فکر میکند که با شخصیت منفی روبهرو هست، اما در آخر داستان متوجه میشود که شخصیت منفی در داستان وجود نداشت. این میتواند یکی از نقاط قوت این انیمیشن باشد که در آخر داستان میفهمیم که شخصیت منفی در کار نبود.
شخصیت پردازی این انیمیشن همچون آثار سینمایی قبلی خود، دقیق و با جزئیات بود. رفتارها و زبان بدنی که در شخصیتها به کار رفته بود، بدون نیاز به هیچ دیالوگی مفهوم کامل را میرساند.
“گوسفند زبل: فارماگدون” یکی از معدود انیمیشنها و فیلمهایی است که بدون دیالوگ، مفهوم کامل را میرساند و در عین حال جذابیت خود را حفظ میکند.

یکی از حرفهایترین کارهای سال ۲۰۱۹
یکی از تکنیکهای فیلمبرداری در انیمیشن سازی استاپ موشن است. در تکنیک استاپ موشن، صحنهها و شخصیتها به صورت عروسک خمیری و در اندازۀ کوچک درست میشوند. فیلمبرداری در تکنیک استاپ موشن به صورت تصویر برداری است. هر نما از تصویرهای زیادی تشکیل شده است. در هر یک از تصویرها عروسک کمی حرکت داده میشود. بعد از تصویربرداری، تصویرها پشت سر هم قرار میگیرند و با سرعت نمایش داده میشوند. به این صورت، نما فیلمبرداری میشود.
یکی از بهترین آثار در زمینه استفاده از تکنیک استاپ موشن “گوسفند زبل: فارماگدون” است. به علاوه، این انیمیشن از دیگر تکنیکهای سینمایی به طور حرفهای استفاده کرده است. ما در صحنههای فیلم، شاهد استفاده از تکنیکهایی شامل بازتاب تصاویر از شیشهها، حرکت دوربین در جهات مختلف و صحنهپردازیهای قوی هستیم. تمامی این تکنیکها در به وجود آوردن احساساتی که مخاطب باید در آن لحظه داشته باشد، مؤثر واقع شدند.
ما با یک اثر بدون دیالوگ روبهرو هستیم. جدای از به کار بردن حرفهای تکنیکهای سینما، این انیمیشن در انتقال مفاهیم بدون استفاده از حتی یک کلمه کاملاً موفق بوده است. زبان بدن، حالات چهره و رفتارهای شخصیتهای خمیری، کاملاً گویا و مفهومی به تصویر کشیده شده است.
موسیقی شنیدنی
جایزه موسیقی متن جهانی که “تام هاو” سازنده موسیقی این انیمیشن در انتظار دریافت نتیجۀ آن است، گویای موفقیت اوست. موسیقی متنی که در هر لحظه نقشی غیرقابلانکار در انتقال احساسات شخصیتها به مخاطب دارد. در انیمیشن، هم از موسیقی بیکلام و هم از موسیقی با کلام و در سبکهای مختلف استفاده شده است.
در هر محیط و در هر لحظه از فیلم، با استفاده از صحنه پردازی و موسیقی که انیمیشن دارد، مخاطب با احساسات داخل فیلم همذاتپنداری میکند. برای مثال در سکانسهای مربوط به مزرعه با آب و هوای آفتابی و موسیقی آرامش بخش روبهرو میشویم. در سکانسهایی که باید ترسناک باشد با محیط تاریک و موسیقی مضطرب کننده طرف هستیم.
بدون شک انیمیشن “گوسفند زبل: فارماگدون” یکی از حرفهایترین کارهای سال ۲۰۱۹ است. این انیمیشن بدون نیاز به هیچ گونه دیالوگی، کار خود را به نحو احسن به اتمام رساند. انیمیشنی که در عین خندهدار بودن و داشتن محتوای سالم، حرفهای هم هست.
0 نظر ثبت شده