زمزمه قلبها اولین و تنها انیمیشن کارگردانی شده توسط کوندو قبل از مرگش بود. استودیو جیبیلی امیدوار بود که کندو جانشین میازاکی و تاکاهاتا بشود. میازاکی در این کار به عنوان نویسنده حضور دارد. ایده و متن اثر بر اساس یک مانگا تک جلدی تهیه شده است. میازاکی با ایجاد تغییراتی، آن را بازنویسی کرد، به داستان قدرت و استحکام بخشید و آن را از کلیشهها زدود. داستانی که شیزوکو مینویسد، رگههایی از سبک فانتزی میازاکی دارد. تخیل او در این بخشها قابل تشخیص است.
زمزمه قلبها درباره تلاش و پشتکار، جستوجوها و کشف و تعریف هدفهای نو، در دوران بلوغ و کمی قبل از بزرگسالی است. تربیت آدمهای هدفمند و تلاشگر از دغدغههای فرهنگ ژاپن است. صنعت مانگا و انیمیشن معمولاً سعی دارد در خلق شخصیّت و داستانپردازیها از فرهنگ خود جلو بزند و به رشد آن کمک کند. استودیو جیبیلی و شخصیّتهای خلق شده توسط میازاکی، در همین راستا عمل میکند.

دل روزمرگیهای یک دختر مدرسهای
انیمه زمزمه قلبها، داستانی است که از دل روزمرگیهای ساده یک دختر مدرسهای و نوجوان بیرون میآید. یک ماجراجویی ساده، ملموس و هنرمندانه با دغدغه ورود به بزرگسالی، یافتن مسیر و گمگشتگیهای مربوط به آن، استرسها و ترسها که در فضایی رئال رخ میدهد. روزمرگیها که به خوبی به هم وصل شدهاند، جذابیت و باورپذیری دارند و مخاطب را در این جریان ملایم زندگی که به تصویر کشیده شده است، با خود همراه میکنند.
نظام خانواده محکم و افراد، همدل و همراه یکدیگر هستند. مسئولیتپذیری نسبت به هم، درک شرایط و همراهی، احترام و اعتماد، دو طرفه، از جانب پدر و مادر به فرزندان و فرزندان به والدین دیده میشود. همچنین پدر و مادر در کنار هم قرار دارند و حامی فرزندان خود هستند.
شیزوکو ادامه راه خانواده است. او از خانواده تأثیر میپذیرد و ما میبینیم که در رفتارش، چگونه آنها را بازتاب میدهد؛ او همان رابطه و مسئولیتپذیری که در خانه و درون خانوادهاش دیده است را در رابطه با سیجی دارد. او نمیپذیرد که بار مسئولیت هر دو بر روی دوش یک نفر باشد.
آموزش زندگی به نوجوانان
انیمیشن، الگوی مسئولیتپذیری و یک رابطه ایدهآل را به نوجوان ارائه میدهد. تضمینی نیست که آنها تا ابد کنار هم قرار بگیرند؛ اما امید، پیشرفت و همراهی لازم برای کنار هم بودن و ادامه دادن این راه را دارند. کشف استعداد، تلاش و کوشش برای پرورش آن، صبوری و تمرکزی که در مسیر لازم است را نشان میدهد. هدفمندی شخصیّتها میتواند برای مخاظب الهامبخش باشد.
مسئله انیمیشن بزرگسالی و ورود به بزرگسالی و بلوغ، چالشها و دغدغههای مربوط به آن است؛ بنابراین کودک در آن، جایی ندارد. اما برای حیوانات به خصوص گربه، شخصیّت و نقش قائل شدهاند. آموزههای کوچکی درباره زندگی اجتماعی دارد؛ همچنین نمایانگر زندگی مدرسهای و شهری و در ابعاد گستردهتر فرهنگ ژاپن است.

چندگانگی روایت داستان
پیرنگ داستان، خطی است و شخصیّت و مخاطب با هم، زمان حال را کشف و درک میکنند. چند روایت هنرمندانه کنار هم قرار میگیرند و یک ساختار کل و منسجم میسازند. روایتهای موازی، تنوع ژانر دارند. داستانی که شیزوکو مینویسد، به عنوان یکی از خرده روایتها، رگههایی از فانتزی را به داستان میافزاید.
قصهپردازی خلاقانه به مخاطب فرصت کشف و تخیل میدهد. فضای رئال داستانی، شگفتی را به زندگی روزمره مخاطب نزدیک میکند. جریان داستان، روان، ملایم و غیرقابل پیشبینی است. در پس هر گره داستانی، محتواهای بیشتری برای درک و مکاشفه یافت میشود.
پایانبندی واقعگرایانه و لطیف است. لحظههای پایانی، احساسی و پرشور هستند؛ اما این اتفاق ساده با ظرافت از کلیشهها جدا میشود. متعهد شدن غیررسمی دو نوجوان نسبت به هم با تأکید بر شکنندگی رابطه، احترام مخاطب را برمیانگیزد و او را از اعتمادش خشنود نگه میدارد. پایان خوش و واقعی آن ایدهآل است.
توضیحی که برای خوانده شدن بیشتر کتابهای مورد پسند شیزوکو از جانب سیجی آورده میشود، سادهلوحانه و دمدستی است. پرداختی که برای باز کردن گره این قسمت صورت میگیرد، ضعیف است.

در مسیر کشف خود
شخصیّتها کمالطلب و آرمانی هستند. تلاش، کوشش و صبر در مسیر کشفی که شخصیّتها طی میکنند میتواند بسیار الهامبخش باشند. شخصیّتها به خوبی پرداخته شدهاند. آنها، در مسیر خودشناسی و درک و کشف رویاهای خود هستند. بنابراین تا جایی که داستان نیاز دارد، با جنبههای مختلف و مسائلاشان آشنا میشویم. احساسات شخصیّتها و مشکلات و تجربیاتشان، هنرمندانه و با ظرافت بیان و منتقل میشود.
گربه به عنوان یک حیوان، شخصیّتپردازی شده است و با وجودی که این شخصیّتپردازی، انسانی نیست اما تمرکز و شخصیّتی که از او معرفی میشود کاملاً ملموس است. صنعت تشخیص برای گربه مجسمه و در فضای فانتزی داستان وجود دارد.
شخصیّتها فعال و مستقلاند. زن و مرد، سالمند، جوان و میانسال کنار هم، مسیر رشد و توسعه فردی را طی میکنند و هر جا که نیاز است به عنوان همراه و حامی حضور دارند. همین مسائل، پیوند شخصیّتها را مستحکم میکند و شخصیّتها فرصت مییابند به شکل فردی و جمعی معرفی شوند.

وقتی همه چیز سر جایش است
جزئیات عالی و ظریف به حس کشف، جستوجو و تیزبینی چشم کمک میکند و خود تصاویر نیز، قابل تحلیل و پر از شگفتی هستند. انعکاس احساسات و عکسالعملهای شخصیّتها، به ارتباط مخاطب و شناختی که از آنها دارد، کمک میکند.
استفاده از رنگها، متنوع است. رنگهای سرد در فضاسازی شهری به خصوص برای ساختمانها به کار رفتهاند. انیمیشن بر طراحی فضای شهری، ساختمانها و منظره تمرکز ویژه دارد. این تصاویر به زیبایی و فضاسازی و شناخت از محیط کمک میکند و مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد.
خانههای کوچک آپارتمانی، ساختمان مدرسه، خانههای دلباز مناطق دیگر، جادهها و طبیعت شهری میتواند نشانگر بخشی از معماری شهری ژاپن باشد. استفاده هنرمندانه از موسیقی به فضاسازی کمک میکند و به داستان جان میدهد. موسیقی ملایم و آواز بر جریان نرم فیلم اثر میگذارد و اثرپذیری و پیوند با مخاطب را استحکام میبخشد.
موسیقی این انیمیشن، با تحریک حس شنوایی، آرامش، جستوجو، تمایل به کشف و کنش را در مخاطب زنده میکند. زیباییهای صوتی و بصری همراه فضاسازیها و پیرنگ دقیق انیمیشن میشوند و به عمیقسازی آن کمک میکنند.
0 نظر ثبت شده