هایائو میازاکی این بار اثری خلق کرده که با دوری از نمایش درگیری و خشونت، بیشترْ به دنبال جلب رضایت کودکان است تا بزرگسالان. به همین علّت در هنگام دیدن انیمه، با اثری مواجه میشویم که با آثار شاخص میازاکی مثل شاهزاده مونونوکه تفاوت قابل توجّهی دارد؛ ولی باز هم شامل مولّفههای شناخته شده سینمای میازاکی است.

جادوگران وارد میشوند
فیلم درباره دختربچّه جادوگری است که وارد دوران جدیدی از زندگیاش میشود، و اتّفاقات و ماجراهای تازهای را تجربه میکند. در واقع کیکی (شخصیت اول فیلم)، با ترک پدر و مادرش و سفر به شهر کوریکو به نوعی تحوّل روحی و روانی میرسد. تحوّلی که حاصل یک سفر معنوی و پرمخاطره است، و به شناخت و آگاهی بیشتر شخصیت از جهان پیرامونش میانجامد.
بنابراین پخته شدن کیکی از نظر فکری، نتیجه سفری آموزنده است. او نیز مثل چیهیرو در شهر اشباح، دختر نازپروردهای است که مدّتی از زندگی راحت و آسوده خویش فاصله میگیرد. به این صورت که خانه و کاشانهاش را ترک میکند و رهسپار شهری غریب میشود. در آنجا، افراد بسیاری را میبیند و حوادث زیادی را پشت سر میگذارد. سپس به تجارب بسیاری دست مییابد و آنها را در موقعیتهای مختلف به کار میبندد.
نماد آینده میازاکی
کیکی در یک نگاه کلّی، ممکن است نماد نسل آینده ژاپن باشد. نسلی که باید این کشور جنگ زده را دوباره بسازد. پس بایستی رشد کند و از کودکی به بزرگسالی برسد. لازم به ذکر است که علاوه بر کیکی، همه بچّههای همسنّ او که درون فیلم میبینیم نماد نسل بعدی کشور ژاپن هستند. نکته مهم در مورد بچّهها، بیگانگیشان با فرهنگ غنی گذشته است که دغدغه اصلی کارگردان در این انیمه محسوب میشود.
کافی است به بیمسئولیتی و برخورد ناشایست آنها با دیگران (مسخره کردن کیکی به خاطر لباس زشتی که میپوشد) دقّت کنید؛ یا به رفتارشان با بزرگترها توجّه نمایید تا به این موضوع پی ببرید. مثال خوبش سکانس دیدار کیکی با نوه آن پیرزن مهربان است. میگویند در فرهنگ ژاپنی احترام به بزرگترها اهمّیت فراوانی دارد. پس چرا دخترک با دیدن شیرینی پخته شده توسط مادربزرگش، آن را (هدیهای مزخرف) مینامد و عوض تشکّر کردن این طور به او بیاحترامی میکند؟
شاید علّت سر زدن چنین رفتاری از آن دختر، گذشته از بیگانگی با فرهنگ کشورش نادانی و بیتجربه بودن او باشد؛ برعکس کیکی و تامبو (دوست کیکی) که خیلی بیشتر از کودکان دیگر میفهمند، و به همین خاطر رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند. میشود گفت که میازاکی در انیمههایش، همیشه در پی تربیت چنین کودکانی بوده است. کودکان سختکوش، دانا، مصمّم، بااراده و خوش قلبی که در راه آباد کردن کشورشان تلاش میکنند.

ماجراهای نچسب که به هم جسبیدهاند
داستان انیمه، در حالت کلّی از کنار هم قرار گرفتن حوادث گوناگونی تشکیل شده که ظاهراً نظم و ترتیب درستی میانشان وجود ندارد؛ و انگار کارگردان به زور آنها را به یکدیگر چسبانده است. ولی اگر با روش استثنایی میازاکی در داستانگویی (که بر پایه یک روایت تصویری استوار میشود) آشنا باشید، خواهید دانست که اصلاً اینگونه نیست.
او همیشه در مصاحبههایش گفته است که خودش را نه فیلمسازی قصّهگو بلکه کارگردانی تصویرساز میداند. در واقع میازاکی از اول داستانی برای ساخت اثر ندارد، و زمانی که شروع به کشیدن استوریبورد (فیلمنامه مصوّر) میکند، قصّه فیلم به ذهنش میرسد. به همین خاطر انیمههایش هیچگاه متّکی بر داستان نیستند، و تصویر است که در آنها حرف اول را میزند.
بنابراین نباید روایت نامتعارف آثار میازاکی را نوعی عیب و نقص به حساب آورد. زیرا این شیوه روایت قصّه، به عنوان جزئی از سبک و سیاق فیلمسازی او شناخته میشود. سرویس تحویل کیکی نیز همین طور است. در این اثر هم شاهد وقوع اتّفاقاتی هستیم که شاید کلّیتی منسجم را ایجاد نکنند، امّا هر کدام به تنهایی زیبا و تاثیرگذار هستند.
جذّابترین تمهید داستانی به کار رفته در انیمه که از خستگی و کسالت بیننده جلوگیری میکند، تعلیقهای مقطعی و مختلف آن است. مثل جایی که مرسوله (عروسک گربهای) گم میشود، یا وقتی که کیکی قدرت پرواز کردن را از دست میدهد. در تمام این صحنهها مخاطب دوست دارد ادامه داستان را بداند، در حالی که قادر نیست هیچ حدسی بزند؛ از این رو فیلم را با اشتیاق بیشتری نگاه میکند.

زندگی در دنیای میازاکی
همه انیمههای میازاکی از نوشیکا گرفته تا پونیو، داستان زندگی خودش هستند. حتّی آثاری مانند باد برمیخیزد (که درباره زندگی یک شخصیت واقعی است) هم، چگونگی زیست خود کارگردان را نشان میدهند. حقیقتاً در تمام آنها احساس میازاکی نسبت به بعضی افراد، اماکن، اشیا، اتّفاقات تاریخی و… مشهود است. مثلاً او در انیمههایش ثابت کرده که علاقه زیادی به هواپیماهای جنگی دارد (به دلیل شغل پدرش در کارخانه هواپیماسازی).
سرویس تحویل کیکی هم از این قاعده مستثنا نیست. اگرچه این انیمه اقتباس آزادانهای از یک ناول ژاپنی در ژانر کودکان است، ولی این داستان زیبا کاملاً در جهان سینمایی میازاکی حل شده است. پس نمیشود از فیلم انتظار یک اثر صرفاً اقتباسی را داشت. شاید نمونه بارز آن، شخصیت دوست داشتنی تامبو باشد. پسربچّهای که عشق توصیف ناپذیری به پرواز دارد، و برای سفر در آسمان هر گونه خطری را به جان میخرد.
بازتاب میازاکی در تامبو
تامبو (که احتمالاً از زندگی میازاکی در زمان کودکیاش برگرفته شده است) تنها دوست کیکی در شهر کوریکو به شمار میرود. این طور به نظر میرسد که دلیل رابطه صمیمانه آن دو، توانایی منحصر به فرد کیکی یعنی پرواز کردن است. او هر وقت که بخواهد، میتواند راهی آسمان بیکرانه میشود. همان کاری که تامبو رویاهای انجامش را در سر دارد.
کیکی هم مثل تامبو، شخصیتی به شدّت سمپاتیک و به یاد ماندنی است. چنان که مطمئناً هر تماشاگری با دیدنش به او علاقهمند میشود. کیکی دو ویژگی مهم دارد: لباس زشتی به تن میکند، و همیشه میخواهد به سایر افراد یاری برساند. اولین ویژگی کیکی عدم اعتماد به نفس او را به دنبال داشته، و دومین ویژگیاش باعث دوستی دیگران با این شخصیت شده است.
گربه دست آموز کیکی و یار وفادار او در همه لحظات یعنی جیجی، دیگر شخصیت مهمّ انیمه است. گربه بودن جیجی مانع از ارتباط او با صاحبش نمیشود، چون که آنان قادر هستند حرفهای همدیگر را بفهمند. امّا در پایان داستان، ناگهان سخنان جیجی غیر قابل فهم میشوند. چرا چنین اتّفاقی میافتد؟ خود میازاکی پاسخ سوال ما را اینگونه میدهد: (وقتی یه چیزی رو به دست میآری، امکان از دست دادنش هم هست.)

اثری فراتر از خود
سرویس تحویل کیکی، هم در داستان و پرداختن به کاراکترها اثری فوقالعاده است، هم به لحاظ فنّی و تکنیکی بیننده را شگفت زده میکند. به طوری که از نظر نگارنده، باید آن را یکی از برترین آثار استودیو جیبلی در زمینه خلّاقیت تصویری بدانیم. چرا که قدرت گرافیکی انیمه چه در طرّاحی لوکیشنها و چه در نشان دادن احساسات شخصیت اصلی (از طریق حالات صورت) کاملاً قابل مشاهده است.
مثلاً در سکانس اول که شخصیت کیکی را در میان طبیعت باشکوه اطرافش میبینیم، تصویرسازی بینظیر اثر تماماً نمود پیدا میکند. زیرا در این سکانس، طرّاحیها به قدری چشم نواز هستند که حتّی ذرّهای عیب و ایراد در آنها دیده نمیشود. مثال دیگر، صحنه حمله کلاغها به کیکی و گربه او است. در اینجا نیز طرّاحی واقع گرایانه کلاغها و دقّت در جزییات، بیننده را مبهوت صحنه میکند و حتّی اجازه پلک زدن هم به او نمیدهد.
موسیقی شنیدنی جو هیسایشی و معماری اروپایی ساختمانهای شهر کوریکو (برگرفته از مشاهدات میازاکی در سفر به استکهلم) از دیگر نکات جالب توجّه انیمه هستند؛ به ویژه آهنگهای ساخته شده توسط جو هیسایشی برای فیلم که چهارمین همکاری این آهنگساز پیشکسوت با هایائو میازاکی به حساب میآید. اگر بخواهم موسیقی اثر را در یک کلمه خلاصه کنم، واژه تغزّلی را برایش به کار میبرم که به درستی توصیف کننده آن است.
0 نظر ثبت شده