اغلب ما وقتی نام داستانهای کمیک را میشنویم ناخودآگاه به یاد نمونههای خارجی آن میافتیم. شخصیتهایی که در دنیای غرب بسیار شناخته شده و معروف هستند. داستانهایی مانند بتمن، سوپرمن و اسپایدرمن که سالهای سال است توسط انتشاراتهای بزرگ دنیا در قالب داستانهای کمیک روانه بازار شدهاند و توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کردهاند.
ابرقهرمانان همان مردم عادی بودند که بر اثر اتفاقهایی که در طول داستانها برای آنها رخ میداد به تواناییهایی خاصی دست پیدا میکردند و با تقویت آن تواناییها، قدرتهای خارقالعادهایی در اختیار میگرفتند. آنها با پوششهای خاص و در اغلب موارد با نقابی خاصتر بین مردم یک شهر حاضر میشدند و تلاش میکردند که از قدرت خود در راه آسایش و خوشبختی دیگران استفاده کنند. در واقع قدرت، شهرت و محبوبیت سه اصل الگو سازی ابرقهرمانان در بین مردم، خصوصا کودکان و نوجوانان است. از همین رو انتشارات کمیکا در چند سال اخیر سعی کرده است در داستانهای ابرقهرمانان با پرداخت شخصیتهای کاملا ایرانی، الگوهایی مناسب و درخور فرزندان این مرز و بوم را ارائه دهد. کمیکا با تمرکز بر روی الگو سازی و سلایق کودکان و نوجوانان و مخاطبان ایرانی تلاش کرده است تا با خلق سری داستانهای کمیک ایلیا، قهرمانان تازهیی را به دنیای کودک و نوجوان ایرانی معرفی کند.
هدف اصلی از نگارش مجموعه ایلیا، ترغیب شخصیت اصلی داستان که امیرعلی نام دارد، برای دستیابی به جایگاه حقیقی و واقعی خود در زندگی و رسیدن به مراتب کمال انسانی است. در واقع امیرعلی با رهنمونهای مرشدی به نام خضر قصد دارد با ناپلیدیها و نیروهای تاریک حاکم بر زمین مبازره کند و بار دیگر روشنایی و نور را به جهان هدیه دهد.
در اینحا قصد داریم با معرفی شخصیتهای مجموعه کمیک ایلیا، شما را راهی سفری تازه کنیم تا به همراه آنها با کشف ماجراهای جدید تجربههای نو و جذاب را پشتسر بگذارید.
امیرعلی قهرمان اصلی مجموعه ایلیا است. پانزده ساله است و در کودکی هیولای جنگ پدرش را برای همشه از او گرفته است. امیرعلی با مادر و خواهرش زندگی میکند. آنها وضعیت مالی مناسبی ندارند و به همین خاطر امیرعلی مجبور است در یک چلوکبابی کار کند تا بتواند بخشی از هزینههای خانه را پرداخت کند. امرعلی خلقیات خاص خود را دارد و به دلیل همان خاص بودناش در بین دوستاناش بسیار محبوب است. زمانهایی را که با دوستاناش سپری میکند، اگر خدایی نکرده اتفاقی بیفتد و اوضاع شیر تو شیر شود، این امیرعلی است که رئیس گروه میشود و اوضاع را سر و سامان میدهد و بقیه را رهبری میکند. اگر از بر و بچههای محله بپرسید که امیرعلی چه جور آدمی است؟ همه میگویند سر نترس دارد و از خود گذشته است؛ اما زود جوش و عصبی است و این همیشه کار را خراب میکند.
او در خانواده ایی شلوغ متولد شده است. خانوادهاش وضع مالی مناسبی ندارند و برای همین یکسال است که مدرسه نمیرود. بگویی نگویی کمی خنگ است اما تا دلتان بخواهد زور دارد؛ برای همین همیشه اولین راه حلی که برای حل مشکلات به سرش میزند استفاده از زور است. مرتضی بر خلاف ظاهر تنومنداش بسیار مهربان است و خیلی زود احساساتاش جریحهدار میشود.
به شدت اهل مطالعه است. دلاش میخواهد از همه چیز سر در بیاورد. همیشه یواش و آرام حرف میزند. او مخترع است و تا به حال چندین رباط ساخته است. مغز متفکر گروه است و بر و بچهها انیشتین صدایش میزنند. عاشق ماجراجویی و خطر کردن است، برای همین دوستاناش همیشه هوایش را دارند.
حسابی دست به آچار است. عاشق میکانکی است و برای خودش یه دوچرخه ساخته و سالار صدایش میزند. می گویند اگر مثل کامران درسخوان بود بدون شک در شیمی برای خودش کسی میشد. کمی تپلی است برای همین در دویدن نفس کم میآورد و از دیگران جا میماند. عاشق رفقایش است و هر کاری که از دستاش بر بیاید برای آنها انجام میدهد.
ریحانه خواهر بزرگ امیرعلی است. در رشته تجربی تحصیل میکند و بسیار هم درسخوان و باهوش است. دلاش میخواهد در آینده دکتر شود. ریحانه درست بر عکس آشپزی، اعتماد به نفس خوبی دارد و هیچ وقت خودش را از تکوتا نمیاندازد. با وجود آنکه فقط چند سال از امیرعلی بزرگتر است اما بعضی اوقات مثل بچه ها با او رفتار میکند. ریحانه درست مثل مادرش از قدرت درمانگری برخوردار است که به دیگران یادآوری میکند تا فراموش نکنند که زنان همیشه معجزهگر هستند.
از اراذل معروف محل است. یکی دوتا نوچه هم دارد که خرده فرمایشاتاش را انجام میدهند. شاهرخ با همه لات بودناش مردی با مرام و باغیرت است. در طول داستان ماجراهایی پیش میآید که سبب میشود شاهرخ دست از کارهای بدش بکشد و برای همیشه توبه کند. تحولی که برای او در داستان پیش میآید او را به نماد فردی تبدیل میکند که برای ایجاد تغییرات اساسی در زندگیاش دست به انتخاب درست و بهموقع زده است.
خضر پیرمردی مهربان است که بسیار دنیادیده و حکیم است. او در طی سالهای پربار عمر خود توانسته است بچههای زیادی را تربیت کند که با نیروهای تاریک و ظلم مبارزه کنند. خضر نیرو و کرامتی دارد که از نظر معنوی جایگاهی با ارزشی را به او میدهد. او راهنمای امیرعلی است و چگونگی برخورداری از قدرت و منش قهرمانی را به او یاد میدهد.
سخن آخر
مجموعه کمیک ایلیا قصد دارد با پرداختن به جنبههای مختلف تربیتی، آموزشی و فرهنگی پنجرهایی تازه با منظری فرح بخش و جذاب رو به سوی کودکان و نوجوانان این سرزمین کهن بگشاید تا ضمن حراست از فرهنگ اصیل ایرانیاسلامی، فرزندان این خاک را ترغیب کند تا برای شناخت بیشتر از خود و طی کردن مسیر سعادت معنوی، دست به انتخابهای سالم و درست بزنند تا آینده را بهتر و زیباتر بسازند. امید داریم در روند این مسیر کاستیهایمان به بلوغ برسند و درخشش نور در قلههای موفقیت روز به روز دل مخاطبانمان را گرمتر و سبزتر کند.
0 نظر ثبت شده