خدایان و قهرمانان اساطیری دنیای باستان همچون شخصیت کمیک ثور برای خالقان دنیای کمیک جذابیت بالایی دارند. قهرمانان افسانهای که در اساطیر تمدنهایی همچون اسکاندیناوی، یونان، مصر، چین و بین النهرین نمونههای بسیاری از آنان را میتوان مشاهده کرد.
چرایی استفاده از این شخصیتهای افسانهای و اسطورهای را میتوان در علاقه نویسندگان غربی به بازنمایی قهرمانهای گذشته در قالب قهرمانان جدید دانست. زیرا این شخصیتها شالوده اصلی خود را به عنوان الگویی برای نسل جوان داشته و توانایی آن را دارند که در قالب قهرمانهای دنیای مدرن دوباره باز تعریف شوند.
اسطورههای حوزه اسکاندیناوی اما به واسطه ارتباط تنگاتنگی که با ملتهای جنگجویی همچون وایکینگها داشتهاند بیشتر از باقی اساطیر مورد علاقه نویسندگان آثار سرگرمی بودهاند. افسانههایی که در آن قهرمانهایی با قدرتهای فرا بشری و جنگجویانی با قدرتهای خارق العاده حضور دارند.
سریالهایی همچون وایکینگها، انیمه Vinland Saga و حضور شخصیتهایی مثل ثور در سری کمیکهای مارول از این دست بازنمایی افسانهها و اسطورههای حوزه اسکاندیناوی هستند. داستانها و شخصیتهایی که میتوانند الگوی جذابی برای ارائه مفاهیم بسیاری در بین مخاطبان این مدل محتواهای سرگرمی باشند.
اساطیر نورس یا اساطیر نوردیک به مجموعه داستانها و شخصیتهایی گفته میشود که در میان مردم حوزه جغرافیایی اسکاندیناوی سینه به سینه نقل شده است. منطقهای که کشورهایی همچون نروژ، دانمارک، سوئد، فنلاند و چند کشور کوچک دیگر را شامل میشود.
منطقه اسکاندیناوی در واقع خواستگاه مردمانی است که به عنوان وایکینگها شناخته میشوند. جنگجویانی که عمده زندگی خود را در حال حمله به کشورهای همسایه و غارت منابع آنها مشغول بودهاند. جنگجویانی که به واسطه زندگی خشن و همواره در نبرد خود داستانها و افسانههایی را به وجود آوردهاند که امروزه ما بازنمایی برخی از این داستانها را در مجموعه کمیکهای مارول و در قالب ابرقهرمانها میبینیم.
شخصیتهایی همچون ثور، لوکی، اودین و هلیا از جمله کاراکترهایی هستند که در مجموعه کمیکهای مارول از دهه 1960 تا به امروز همواره حضور داشتهاند. به خصوص در سالهای گذشته که با اکران مجموعه فیلمهای مارول به طور خاص فیلمهای ثور و انتقامجویان این شخصیتهای اسطورهای بار دیگر مورد توجه قرار گرفتهاند.
آنچه که امروزه ما از اساطیر نورس میدانیم بیشتر مرتبط با مجموعه محدودی از دست نوشتههاست که به صورت شعر به نگارش درآمدهاند. مجموعه اشعاری که شرح مبارزات و توصیفات خدایان باستانی نورس و جایگاه آنان را در ساختار اسطورهای این منطقه شامل میشود. به خصوص شخصیت ثور که به عنوان یکی از مهمترین خدایان اسکاندیناوی به حساب میآید.
ثور شخصیتی است که در سال 1962 توسط جک کربی خلق گردید. شخصیتی که در اساطیر به عنوان خدای رعد و نگهبان آسگارد (سرزمین خدایان نورس که در آن حضور دارند) شناخته می شود. شخصیتی جنگجو و قوی هیکل که مشخصه اصلی او سلاحش به نام میولنیر است. چکشی که قابلیت ایجاد صاعقه دارد و هر فردی توانایی یا اجازه بلند کردن آن را ندارد ( همچون داستان آرتور و شمشیر در سنگ که به عنوان یکی از افسانههای جزیره انگلستان مشهور است و میتوان گفت ارتباط معنایی با داستان چکش ثور داشته یا حتی برگرفته شده از این داستان نیز باشد).
ثور به همراه شخصیتهای دیگری همچون اودین و لوکی بازنمایی از افسانههای اسکاندیناوی در دنیای کمیک هستند. هر چند که لوکی برای اولین بار در سال 1949 در داستانهای کمیکی مارول ظاهر گردید ولی حضور مستمر او در سری کمیکهای شخصیت ثور بود. ضدقهرمانی محبوب که به عنوان خدای شرارت شناخته میشود و در دنیای کمیک به عنوان پسر اودین، خدای سرزمین ازگارد به تصویر کشیده شده است.
حضور این شخصیتها در سری کمیکهای مارول باعث شد تا دوران جدیدی از حضور شخصیتهای باستانی در دنیای کمیک آغاز شود. دورانی که خالقان کمیک برای جبران ضعفهایی که شخصیتهای خلق شده خودشان تا به آن دوران داشتند، روی به استفاده از شخصیتهای باستانی آورند.
زیرا برخلاف قهرمانهایی که گاها تهی از بعضی خصوصیات قهرمانی بودند، شخصیتهایی با بن مایه اسطورهای همچون واندر وومن دارای صفاتیاند که قابلیت استفاده در رسانههایی همچون کمیک را دارند. اما چرایی انتخاب اساطور نورس به عنوان قهرمانان جدید امریکا و بعضا جهان، خود دارای نکات خاصی است.
البته لازم به ذکر است که عمده خصوصیات این شخصیتها در دنیای کمیک دستخوش تغییرات بسیاری شدهاند. اما عناصر اصلی آنها حفظ گردید و در شخصیتهای کمیکی نیز قرار گرفته است. همچون ثور که خدای رعد است و با چکش خود مبارزه میکند یا شخصیت لوکی که قابلیتهایی همچون تغییر چهره را دارد.
خدایان و جنگجویان نورس یا بهتر بگوییم آیین و رسومات این خدایان غیر واقعی به واسطه حضور وایکینگها در مناطق انگلستان و فرانسه و برخورد با دین مسیحیت شناخته شدند. مسیحیت این خدایان و آیین پیروانشان را به عنوان آیین کفر آمیز تلقی میکرد و به واسطه وحشیگریها و مراسمات گاها شیطانی گونهای که قبایل وایکینگی داشتند با آنان به مخالفت بر میخواست.
نکته اصلی در خصوص سبک زندگی مردمان اسکاندیناوی مدل سلطه طلبی و زندگی همراه با خشونت، جنگ و توسعه طلبی بود. سبک زندگی که در جریانات روزمره این مردمان وجود داشت و در تضاد با زندگی متمدن انگلستانیها یا فرانسویها بود. به همین دلیل بود که ذهنیت باقی مانده از وایکینگها به خدایان نورس نیز نسبت داده میشد و خدایان و شخصیتهای اسطورهای اسکاندیناوی عمدتا خشونت طلب، بدون قدرت تفکر، دارای انحرافات اخلاقی بسیار و همچنین به شدت خطرناک تصویرسازی میشدند (هرچند که در متنهای کهن باقی مانده از این شخصیتها بسیاری از این خصوصیات ذکر شدهاند).
تصویرسازی این شخصیتها ولی در دهه 60 میلادی مورد توجه خالقان کمیک قرار گرفت. زیرا آمریکا در دوران پس از جنگ جهانی دوم و حضورش در اروپا و آغاز نبردی طولانی در قالب جنگ سرد با شوروی نیاز به ایجاد وجههای عمومی از خود به عنوان یک کشور قوی داشت.
کشور قوی که همچون وایکینگها با قدرت ظاهر گشته و استراتژی توسعه طلبی خود را در جهان به نمایش بگذارد. از سوی دیگر به علت عدم پشتوانه تاریخی و فرهنگی که کشور امریکا داشت، نخبگان این کشور احتیاج به ایجاد تاریخ و فرهنگ را برای خود ضروری میدیدند. به همین سبب دستگاه فرهنگی امریکا شروع به تسخیر فرهنگهای مختلف به اسم خود کرد.
تسخیر فرهنگی که از طریق استفاده از عناصر داستانی و شخصیتهای قهرمانی این ملتها در دنیای سرگرمی آمریکایی رخ میداد. نزدیکترین فرهنگی که از دل آن میتوان خصوصیات ابرقهرمانی یا همان ناجیگری مد نظر آمریکاییها را درآورد نیز خدایان اسکاندیناوی بودند. زیرا اولا نسبت به خدایان یونان و مصر باستان ناشناختهتر بودند و دوم با استفاده از خصوصیات این خدایان که به جنگ آوری مشهور بودند، آمریکاییها میتوانستند در راستای ایجاد پروژه های سرگرمی حوزه افکار عمومی بهره ببرند.
آمریکاییها از کمیک به بهترین نحو ممکن استفاده بردند تا برای خود اسطورهسازی انجام داده و قهرمانان خود را جایگزین قهرمانان و اسطورههای ملتهای مختلف کنند. جایگزینی داستانهای خیالی با نمونههای واقعی و تولد دوباره قهرمانهایی که به قول محققان اسطورهشناسی همچون یونگ و کمبل پیش از این همه قصههای مربوط به آنان گفته شده است و ما تنها در حال تکرار دوباره این داستانها هستیم.
0 نظر ثبت شده