اگر در حرفه خود تجربیات ارزشمندی به دست آورده اید، دوست دارید آنها را به دیگران منتقل کنید؟ اگر تصور شنیدن نام کتاب تالیف شده توسط شما در لیست برترین کتابهای سال، قند در دلتان آب میکند و دوست دارید کتابتان را در کتابفروشی محبوبتان ببینید. اگر بارها خود را در حال دریافت جوایز ادبی و نویسندگی دیده و یا اگر متن سخنرانی خود راهنگام دریافت جوایز بین المللی آماده کردهاید، هیچ مشکلی ندارید. شما یک نویسنده بالقوه هستید.
البته دریافت جایزه بینالمللی تنها به یک دست لباس بسیار شیک و یک متن پرشور سخنرانی نیاز ندارد، قبل از آن باید برنده شوید! و برای برنده شدن باید چیزی نوشته باشید!
اولین گامهای نویسندگیتان را محکمتر بردارید:
جای خوشحالی دارد که در چرایی نویسندگی بحثی نداریم و میدانیم که قرار است قلههای نویسندگی را فتح کنیم. اما آیا به این فکر کردهاید که ماموریت شما چیست و میخواهید پرچمدار کدام وادی نویسندگی شوید؟ قرار است چه چیزی و با چه سبکی بنویسید؟ از من بپرسید بدون لحظهای فکر خواهم گفت چیزی بنویسید که هم به عنوان نویسنده و هم به خواننده از آن لذت ببرید.
بیشترین حجم مطالعه شما را چه قالب و سبکی اشغال کرده است؟ طنز میخوانید یا جدی؟ از آن خوانندههای حرفهای و پُرحوصلۀ رمانهای چند صد صفحهای هستید یا ترجیح میدهید یک داستان کوتاه را در یک نشست بخوانید و کتاب را ببندید؟ میانه شما با تئاتر و فیلم چطور است؟ در سبد خرید شما بیشتر کتاب است یا مجلات و رزونامه است؟ در فضای مجازی چقدر به عکسنوشتهها توجه میکنید؟ در پرسههای روزانه و شبانه در اینترنت بیشتر به چه مطالبی جذب میشوید.
چند بیت شعر یا چند جمله متن ادبی در حافظۀ خودتان و گوشی همراه شما است. روزنامه که به دستتان میرسد اول به سراغ کدام بخش میروید؟ سیاسی، طنز یا اجتماعی؟ و یا فقط به صفحه حوادث علاقه نشان میدهید؟ با هر متن و سبکی که بهتر ارتباط برقرار میکنید، نوشتن و نویسندگی در آن قالب هم برایتان راحتتر خواهد بود.
دنیای نویسندگی درست مثل دریای غم، ساحل ندارد: بین رمان، داستان کوتاه و مینیمال، فیلمنامه و نمایشنامه، متن ادبی، تولید محتوا، عکس نویسی، مقاله و گزارش هر کدام دنیایی مستقل و شگفت آور هستند. قالب مورد علاقه خودتان را پیدا کنید و درباره دغدغههایتان بنویسید.
شما اگر هنوز نمیدانید سبک مورد علاقهتان چیست، عرصههای مختلف را امتحان کنید، بدون فکر کردن به مقدمه و نتیجه فقط بنویسید و ببینید در آخر نوشتهتان به کدام سبک نزدیکتراست، اما دو نکته را فراموش نکنید: وقت و انرژی ما محدود است و در دنیای تخصصی امروز کلید موفقیت در انتخاب یک تخصص و عمیق شدن در آن است. جملۀ «همه کاره و هیچ کاره» را بارها و بارها شنیدهایم!
بنابراین خودتان را مجبور نکنید که مثل انبردست و چاقوهای همهکاره شوید و در همه سبک و قالبی بنویسید. بعد از پیدا کردن بهترین سبک و قالبی که با آن با حال خوشتری مینویسید، کنج عزلت پیشه کرده و با خیال راحت شروع به نوشتن کنید.
هدف و نقشۀ راه که مشخص شد، وقت آن است که به جاده بزنید! اما با پای پیاده یا دربست؟ یکی از چالش برانگیزترین مراحل نویسندگی انتخاب ابزار نوشتن است. بعضی معتقدند باید با دنیای روز پیش رفت، به دیجیتال نویسی روی میآوردند. پشت میز تحریر مقابل رایانه می نشینند، یک لیوان قهوه برای خودشان میریزند و در حالی که از گوش کردن به سمفونی نهم بتهوون لذت میبرند.
یک صفحه وُرد باز کرده و شروع به تایپ میکنند، اما شاید برای خودتان هم پیش آمده باشد که سرعت فکر کردنتان از تایپ بیشتر باشد و باعث خستگی و از دست دادن ایدههایتان شود و نوشتن را کُند و لاکپشتی کند. عدهای هنوز به قدرت بوی کاغذ و صدای خراشیده شدن قلم بر روی آن باور دارند و به قول خودشان سنتی مینویسند. اینها معتقدند با نوشتن بر روی کاغذ خلاقتر و آزادتر هستند اما در پایان نوشتن، برخلاف گروه اول که نوشتهای تایپ شده، مرتب و تمیز در دست دارند، با کاغذهایی خط خطی شده که احتمالا با چند لکه چایی و قهوه تزیین شده اند، مواجه میشوند.
گروه سوم از بقیه انعطاف پذیرتر و زیرک ترند و راه حال بسیار مناسبی ارائه داده اند. آنها برای ایدهیابی و جرقه اولیه نوشتن از کاغذ استفاده میکنند، سپس اصل مطلب را تایپ میکنند و در وقت و انرژی صرفه جویی می کنند. کجا بنویسید هم به اندازه اینکه چطور بنوبسید مهم است. یک نفر در کافه مینشیند و از نگاه کردن به مردم الهام میگیرد و دیگری میزش را مقابل یک دیوار سفید میگذارد.
بهتر است جای ثابتی را که در آن راحت تر متمرکز میشوید ، انتخاب کنید. همه این راه حلها را امتحان کنید تا بالاخره روشی که مناسب است را بیابید. اما صرف نظر از اینکه چطور و با چه ابزاری راحتتر هستید، این دو کار را انجام دهید: همیشه و هر جا که میروید یک دفترچه کوچک و خودکار با خودتان داشته باشید، ایدهها و جملههای ناب مثل شانس هستند. فقط یک بار در خانۀ شما را میزنند و بعد به سرعت از یاد و خاطره شما میروند.
من خیلی خوب به یاد دارم که یک نویسنده مشهور گفته بود ایدههای داستانهایش را از مکالمههای روزمرۀ مردم در کوچه، خیابان و مترو پیدا میکند! در کنار دفترچه، یک نرم افزار مناسب (مانند evernote, writer tools, pure writer… )برای نگهداری و آرشیو نوشتههایتان در گوشی همراه خود داشته باشید. این یار غار و همراه همیشگی هم زمانی که دسترسی به دفترچه ندارید به کمک شما میآید هم برای نوشتنهای طولانیتر زمانی که در مترو، اتوبوس و یا در ترافیک هستید، راه حل مناسبی برای صرفه جویی در وقت و خلق نوشتههای ارزشمند است.
اکنون صفحه سفید کاغذ و یا نرم افزار وُرد مقابل شماست و به شما چشمک میزند. پیش از این هزاران حرف ناگفته، تجربیات گرانبها و ماجراهای بکر برای نوشتن داشتید ولی حالا مثل تماس تلفنی یک طرفه، مغزتان بوق ممتد میزند؟ معرفی میکنم این شما و این سندرم کاغذ سفید یا بلوک ذهنی!
باید به سراغ دفترچهتان بروید، یادداشتهایتان را زیر و رو کنید. تصمیم بگیرید که دربارۀ چه میخواهید قلم فرسایی کنید! چند دقیقه وقت بگذارید و درباره این موضوع هر جمله، خاطره، صحنه یا تصویری که در ذهن دارید را بنویسید. لا به لای این نوشتهها متن اصلی بالاخره رخ نمایان میکند. فرض کنیم میخواهید یک داستانک با موضوع نابرابری و بی عدالتی اجتماعی بنویسید.
باید هر چیزی که به ذهنتان میرسد را بدون در نظر گرفتن ارتباط کلمات بنویسید: کودکان کار، فقر، شستن شیشههای ماشین و… در همین حین صحنهای را به یاد میآورید که چند ماه قبل پشت چراغ قرمز یک چهارراه شاهد آن بودهاید، دخترک گل فروشی به زیبایی گلهایش…. ادامه دهید… زمستان، سرما، تصویر دستان گچی که از فرط سرما بیحس و سرخ شده اند در ذهنتان نقش میبندد… ادامه دهید….
پاکی و معصومیت بچهها، عشق به همنوع و… اینجاست که هستۀ اولیه داستان شکل میگیرد. دختر بچهای هم سن و سال کودک گلفروش که دستکشهای گرم و خَزدار صورتیاش را به او میدهد و در آخرین لحظه دختر گلفروش یک بسته نرگس خوش عظر با همراه لبخندی سرشار از قدردانی و محبت داخل ماشین میاندازد…
هر چه به ذهنتان میرسد را بدون سانسور و ترسی از قضاوت شدن بنویسید، وقت برای پرداختن موضوع و ویرایش فراوان است. اکنون فقط ذهنتان را خالی کنید، چند دقیقه بعد به خودتان میآیید ومیبینید که دیگر خبری از آن کلاغ سفید ترسناک نیست.
راههای دیگری هم برای خروج از این بلوک ذهنی وجود دارد که در ادامه به مهم ترین آنها میپردازیم.
تا به حال داستانک یا داستان مینیمال خواندهاید؟ همگی از داستانک شش کلمهای معروف ارنست همینگوی نویسنده بزرگ تا داستانکهای چند صد کلمهای ( که البته نام و سبکهای مختلفی هم دارند.) یک ویژگی مشترک وجود دارد: موجز و کوتاه هستند، شش، پنجاه و پنج، صد یاحدکثر هزار کلمهاند.
یک سوال: به نظر شما نویسندگان اینگونه آثار مفید و مختصر روزانه چند کلمه مینویسند؟
نوشتن مثل یک مسابقه یا ثبت رکورد دوندگی سرعت است. در ظاهر تنها با محتوا، عکسنوشته، طنزنامه یا داستان کوتاه چند کلمهای نویسنده مواجه هستیم اما در واقع در پس این چند پاراگراف روزها و ساعتهای طولانی تمرین، ممارست و نوشتنهای منظم است. نوشتن صفحات صبحگاهی از آن راز و رمزهای نویسندگی است که جولیا کامرون؛ نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس، فیلمساز و آهنگساز؛ آمریکایی هفتاد و دو ساله فاش کرده و همۀ نویسندگان را مجذوب خود کرده است.
نیازی نیست همیشه هدفمند و در چهارچوب بنویسید، برونریزی ذهنی و نوشتن خاطرات را دست کم نگیرید، چه شاهکارهای ادبی که از خلال همین نوشتنهای روزانه و خاطره نویسیها خلق شدهاند! اگر به سفر میروید سفرنامه بنویسید… اگر کتابی را میخوانید آن را نقد کنید و نظرتان را بنویسید. به اطراف خود دقیق شوید و از آنچه امروز در کوچه و خیابان دیدهاید بنویسید. زندگینامه خودتان و یا فردی در بین اطرفیانتان را که فکر میکنید سرگذشتی خواندنی دارد را بنویسید.
اصلا آزادنویسی کنید یا حتی کلمهنویسی! مهم نیست میخواهیدیک فیلمنامه برای همکاری با ستارههای هالیوود بنویسید یا کتابی جدید از آخرین تجربیات خود در حوزه پزشکی هستهای! در هر حال باید از هر دری بنویسید تا نثرتان روان و خواندنی شود.
اهمیت نظم شخصی را برای یک نویسنده غافل نشوید. اگر به سرگذشت نویسندههای مشهور نگاهی بیندازید خواهید دید که همگی مقید به یک برنامه دقیق برای نوشتن در ساعاتی خاص و منظم و یا تعداد کلماتی مشخص در روز بودهاند، آنها به دیگران و بهخصوص به نویسندگان تازه کار توصیه میکنند که ساعات مشخصی از شبانهروز را برای نوشتن در نظر بگیرند و در آن مانند ساعات کاری، جدی و بدون عذر و بهانه، بنویسند و حتی اگر به بن بست ذهنی رسیده بودند و در آن لحظه قادر به نوشتن نبودند این ساعات را مقابل کاغذ و قلم و یا رایانه گذرانده و به کار دیگری مشغول نشوند تا کم کم چشمههای خشکیده ذهنان بجوشد.
پیروی یا حتی تقلید از روشهایی که قبلا جواب داده و مسافران را به سلامت به مقصد سعادت و خوشنامی رسانده اند نه تنها ضرری ندارد بلکه بیشباهت به میانبر نیست. بنابر مشغلههای روزانه، وقت آزاد و نتیجهای که در پایان از خودتان انتظار دارید بهترین ساعات شبانه روز که در آن در اوج انرژی هستید را به نوشتن اختصاص دهید، تعداد کلمات مشخصی را تعیین کرده و خود را ملزم کنید تحت هر شرایطی، پا روی قول و قرارتان با خودتان نگذارید.
«برای نویسنده شدن باید زیاد بنویسید. » این جملۀ ساده و پیش پا افتاده در عین کاملا درست اما ناقص است. «برای نویسنده شدن باید زیاد بنویسید و زیاد بخوانید. » بسیار نوشتن لازم است، اما قطعا کافی نیست. برای خوب نوشتن باید خوب فکر کرد. اما افکارمان را چطور تربیت کنیم؟
این روزها اهمیت مطالعه بر کسی پوشیده نیست و همه میتوانند درباره «نقش و ارزش کتاب و کتابخوانی بر زندگی انسان و جامعه در عصر ماشینی ساعتها سخنرانی کنند.» (بهتر است دربارۀ اینکه چقدر به آن عمل میکنند حرفی نزنیم!)
آیا ضرورت مطالعه برای نویسندگان دوصد چندان نیست؟ درکنار نوشتن باید بخوانید. در هر زمینهای که مشغول به فعالیت هستید، نویسندگی داستانی یا تولید محتوا، باید به آثاری که پیش از شما خلق شده اند احاطه داشته باشید، و مطالعه کرده باشید وگرنه ممکن است دوباره لامپ را در قرن بیست و یکم اختراع کنید.
مطالعه آثار دیگران از طرفی، مثل نگاه کردن به نمونه سوالات امتحانی درست قبل از امتحان است. با خواندن قدم به دنیای ذهنی نویسنده بگذارید، با دیدگاه او نسبت به مسائل مختلف آشنا شده و از جهان بینیاش الهام بگیرید. در استفاده نویسنده از کلمات و بارمعنایی جملات و نمادها دقیق شوید. خواندن یکی از بهترین روشهای تقویت و پرورش ماهیچههای ذهن است.
شعرا اصطلاح جالبی دارند که به کار همه نویسندگان هم میآید: «شعر سرریز شدن احساسات در قالب کلمات است.» در یکی از شبشعرها، استاد بزرگی به شعرای جوان گفت: «آنقدر بخوانید که ظرف وجودی تان از کلمات سرریز کند و دیگر نیازی نباشد به دنبال کلمات مناسب بگردید.» راستی به هر سبک و سیاقی که می نویسید همه نوع مطالعه ای باید داشته باشید، تا بتوانید با کلمات دست و پنجه نرم کنید.
مطالعات داستانی و غیر داستانی، بریدۀ جراید، اشعار، مقالات علمی، عکسنوشتۀ تولد صد و یک سالگی مادرشوهر خالۀتان که مثل قالی کرمانی میماند و حتی ستون نیازمندیها میتوانند ذهنتان را خلاق و بارور کنند.
«ارّه خود را تیز کنید!» اگر با شنیدن این جمله توقع دارید که بگویم سریعا هر چه کلاس، دوره و کارگاه آموزشی حضوری و مجازی را که میتوانید شناسایی کرده و بی فوت وقت ثبت نام کنید، تا ره صد ساله را چند ماهه بروید سخت در اشتباهید. این جملۀ معروف یک نکتۀ انحرافی دارد: هیچ کس ارّه تو را تیز نمیکند. به این معنا که از قبل باید به اندازه کافی از ارّه کار بکشید تا کند شود و بعد میتوانید آن را تیز کنید.
بنابراین اجازه ندهید شرکت در کلاسهای مختلف نویسندگی در ده روز، نویسندگی خلاق، نویسنده شو، نویسنده باش و…. تبدیل به عذر و بهانهای برای ننوشتن بشود. عدهای به غلط بر این باورند که قبل از شروع به نوشتن باید آموزشهای زیادی ببینند و بعد دست به قلم شوند.
شروع به نوشتن کنید و بنویسید. اول باید نیازهای خود را شناسایی کنید. یک نفر در مرحله ایدهیابی نیاز به آموزش دارد و دیگری در زبان شناسی، جذب مخاطب یا اصول نوشتاری و…. بعد از شناختن ضعفهای نویسندگیتان میتوانید در صورت لازم اقدام به ثبت نام در دورههای مختلف کنید.
نگران قوانین نوشتن نباشید. ارنست همینگوی میگوید نوشتن رمز و راز خاصی ندارد، فقط باید آنقدر بنویسید که به درد و خونریزی بیفتید! اگر هنوز هم فکر میکنید نیاز به آموزش دارید کتابهای مفید و مقالات آموزشی بیشماری در بازار نشر و فضای مجازی وجود دارد که توسط افراد علاقمند جمع آوری، تالیف و ترجمه و در اختیار عموم قرار داده شده است.
بعد از اینکه قوانین را یاد گرفتید این جمله طلایی را فراموش نکنید که قوانین برای شکستن و مرزها برای عبور کردن آفریده شدهاند. نیازی نیست به شیوۀ خاصی بنویسید و یا از کسی تقلید کنید. خودتان باشید چون به اندازۀ کافی یکتا و منحصر به فرد هستید و از شما نسخۀ دومی وجود ندارد.
پروندۀ رسالت با پیامبر اکرم بسته شد! یعنی آنچه شما مینویسید (یا حتی دیگران مینویسند) وحی مُنزل نیست! نوشتههایتان را دوست بدارید اما خودشیفته نشوید. با اولین دست نوشتهها در گوگل به دنبال ناشر نباشید. اولین نوشتههای هر نویسندهای به دستخط بچههای اول دبستان میماند. باید منتقدها بارها و بارها از اصل منکرتان شوند تا رشد کنید!
خودتان اولین و بی رحمترین منتقد خودتان باشید. نوشتههایتان را بارها و بارها ویرایش کنید. محمود دولت آبادی در خاطراتش مینویسد که برای نوشتن رمان «سلوک» چهار سال وقت گذاشتم و بیش از یک سال در کار ویرایش این اثر بودم. این کتاب در حدود ششصد صفحه بود و من با عذاب، دشواری و سختی کوشیدم رمان را به حدی که مقدور هست چکیده کنم.
گفتهاند همینگوی صفحۀ آخر یکی از آثارش را بیش از چهل بار بازنویسی کرده است. بنابراین، به سرعت سراغ چاپ و انتشار نروید. مطمئن باشید به مرور زمان پیشرفت کرده و بعد نوشتههایتان را که در حد اثر هنری میدانستید حتی به نظر نمیآورید.
برای چاپ آثارتان وقت هست. نویسندگانی هستند که تنها یک اثر را روانه بازار چاپ و انتشار کرده اند آن هم سر پیری! اما همان یک اثر تا نسلها بعد از خودشان در صدر شاهکارهای ادبی ماندهاند. اما نوشتههای خود را انتشار دهید. در بین نزدیکان خود چند خواننده حرفهای و دلسوز پیدا کنید. آنها باید اولین نفراتی باشند که نوشتههایتان را بخوانند و نظر بدهند.
بد نیست بعد از بازنویسی و پخته تر شدن نوشتههایتان، آنها را به دست تیغ برنده نگاه عموم بسپارید. مگر نه این است که اول و آخر باید آنها بپسندند؟ در یک وبلاگ یا صفحه شخصی در فضای مجازی نوشتههایتان را انتشار دهید و با خوانندگان تعامل کنید. وارد جمعهای مجازی و حضوری نویسندگان شده و آثارتان را بخوانید، به نوشتههای آنان توجه کنید و از نظراتشان برای بهبود و ارتقای کار بهره ببرید.
شما اگر مینویسید و پاره میکنید، اگر بارها و بارها مینویسید ولی هنوز به دلخواه خود نرسیدهاید. اگر فکر میکنید هرگز به نقطۀ پایان نوشتهتان نمی رسید، اگر تصور میکنید هنوز راه درازی در پیش دارید و فاصله شما با بزرگان این عرصه از زمین تا مریخ است و… شک نکنید که در مسیر درستی قرار دارید.
برای یک نویسنده تجربه بد معنا ندارد. هر جمله که مینویسد تجربهای مفید و ارزنده بوده و او را یک قدم به سمت اهدافش پیش میبرد. ویلیام فاکنر در سخنرانی خود به هنگام دریافت جایزه نوبل از نویسندگی به عنوان «عرق ریزان روح» نام میبرد.
حتی لحظهای تصور نکنیدکه نویسندگی آسان است، برای خلق یک اثر ماندگار یا تاثیرگذار از هر نوع و سبکی باید روز و شب عرق بریزید، بیخوابی بکشید، شبانهروز با شخصیتهای آثارتان زندگی کنید و بجنگید، بنویسید و پاک کنید، خراب کنید و از نو بسازید تا دستنوشتههای شما به عمارتی برازنده و فاخر تبدیل شده و تا نسلهای بعدی یادگار بماند.
ناامید نشوید و با فکر کردن به روزی که نامتان را روی جلد کتاب خودتان، در ستون روزنامه و در لیست مولفان مجلات و وبسایتها ببینید، بی وقفه بنویسید و از این تجربه دلچسب و گوارا سیراب شوید.
0 نظر ثبت شده