ساختار قهرمان و ضدقهرمان در ادبیات ابرقهرمانی صنعت سرگرمی (به غیر از کمیک The Boys) مشخص است. قهرمان فردی است که دارای اخلاق قهرمانیست و ضدقهرمان فردیست که اخلاقیات قهرمان را به چالش میکشد. این مدل ساختار بندی و شخصیتپردازی در همه آثار با محوریت دنیای ابرقهرمانی رعایت میشود. اما آیا تغییر این ساختار نیز امکانپذیر است؟
یعنی ابرقهرمانی که باید دارای اخلاق قهرمانی باشد و حامی عدالت نام بگیرد، میتواند بر ضد اخلاق قهرمانی عمل کند؟ ماجرای سریال و کمیک The Boys و انیمیشن Invincible دقیقا بر مبنای همین ساختار شکل گرفته است. دنیایی که ابرقهرمانهای درون آن قهرمان نیستند بلکه ضدقهرماناند. ابرقهرمانهایی با قدرتهای مافوق بشری، در راستای امیال شخصی خود عمل میکنند.
کمیک The Boys شاید جذابترین مدل روایت در دنیایی باشد که ابرقهرمانهای مارول و دیسی حکم خدایانی برتر را در بین جوامع انسانی بازی میکنند. خدایانی که مظهر عدالت و خوبی نام گرفتهاند و لکه تاریکی را در زندگی آنها نمیتوانید پیدا کنید. لازم به ذکر است که کمیک پسران از سال 2006 تا 2012 انتشار یافته و توسط گارت انیس و داریک رابرتسون ساخته شده است. همچنین سریالی با همین نام نیز در سال 2019 و توسط سونی پیکچرز تولید گردیده است.
کمیک میخواهد نظام اخلاقی ابرقهرمانان را به چالش بکشد. چالشی که در پس آن این مفهوم را به نمایش بگذارد که ابرقهرمانانی که ساخته خود ما هستند آن چیزی که از طریق قابهای رسانهای به نمایش گذاشته میشوند نیستند. پسران تلاش دارد تا در دنیای کمیکهای ابرقهرمانی که پر از شخصیتهای خوب، شجاع، برتر و عدالتجو است، شخصیتهایی را به ما معرفی کند که قرار نیست مشابه آن چیزی که تا به حال دیدهایم باشند. شاید مشابه این ساختار را ما امروز در دنیای سلبریتیهای شبکههای مجازی ببینیم.
اینفلوئسترهایی که در جلو قاب رسانه به قدری اخلاقمدار و زیبا به تصویر کشیده میشوند که هیچکس باور نمیکند این افراد آن چیزی که فکر میکنید، نیستند. در واقع قهرمانان درون کمیک و سریال پسران نه قهرمانانی که به فکر عدالتاند، بلکه افرادی با قدرتهای خاصاند که تنها زندگی خودشان اهمیت دارد. قهرمانانی که اگر انسانی را بکشند نیز برایشان اهمیت ندارد، زیرا بیشتر از آنکه قهرمان باشند نقش قهرمان را بازی میکنند.
نقش قهرمانی که به وسیله قدرتهای پشت پرده به آنها داده شده است. قدرتی که ابرقهرمانان را برده قدرت میکند و نه افرادی آزاد با انتخابهای آزادانه. کمیک با نمایش بیپرده این موضوعات بازتابی از دنیای رسانهای امروز را نشان میدهد. بازتابی که اینفلوئسترها به وسیله قدرت رسانه و شرکتهای پشت سر آنها در دنیای سرگرمی، آن مدلی خود را به نمایش میگذارند که شما دوست دارید ببینید. کاملا متشابه با شخصیتهای کمیک پسران که آن چیزی که میبینیم نیستند.
شاید نکته اصلی کمیک حضور شخصیتی همچون هوم لندر باشد. ابرقهرمانی که ما را یاد سوپرمن میاندازد ولی رفتارش در تضاد با رفتار و حتی عدالت سوپرمن است. برخلاف سوپرمن که سعی در نجات دنیا دارد و حتی خود را در این راه فدا میکند، هوم لندر خود را موجودی برتر میبینید که انسانها را به دید موجودات حقیری مینگرد.
چالش اصلی این شخصیت نیز همین غرور و عدم رعایت اخلاقیاتی است که او دارد. عدم رعایت اخلاقیاتی که در تک تک اعضای دیگر گروه ابرقهرمانی کمیک نیز به نمایش گذاشته میشود. قهرمانهای کمیک یا بهتر بگویم ضدقهرمانهای سریال همگی از فقدان اخلاقی رنج میبرند.
اخلاقیاتی که بعدها توسط انسانهایی که از این قهرمان نماها رنج کشیدهاند به زیر کشیده شده و آن روی چهره این افراد را به جهان نشان میدهند. در واقع نکته اصلی داستان کمیک و سریال این مجموعه نیز شاید همین به چالش کشیده شدن اخلاقیات توسط انسانهای معمولی باشد. انسانهایی که تصمیم میگیرند که دیگر به قهرمانها تکیه نکنند.
سریال در پس نمایش جدال میان ابرقهرمانها و انسانها به دنبال آن است که نسبت رابطه میان این دو طیف را مشخص کند. این که آیا قهرمانها برای این وجود دارند که به ما انسانها نیاز دارند یا چون ما انسانها به ابرقهرمانها نیاز داریم آنها وجود دارند.
چالش دیگر سریال آن است که به مخاطب نشان میدهد قهرمانها چه حسی نسبت به جایگاهشان دارند. مسئله جایگاه و نگاه دنیای ابرقهرمانی به زندگی و فرهنگ انسانهای عادی، موضوع اساسی است که در این مجموعه به آن پرداخته میشود.
قهرمان بودن در کمیک و سریال پسران به پایینترین درجه تنزل داده شده و به عنوان صنعتی پولساز در عرصه سرگرمی به نمایش گذاشته میشود. البته اشاره به این صنعت ابرقهرمانی آنچنان بیراه نیست زیرا در دنیای واقعی نیز ما رگههایی از آن را در دنیای افراد مشهور و سلبریتیها به وضوع میبینیم.
دنیایی که رویاها و آرزوهای مردم را در قالب بتهایی نمادین بازنمایی کرده و از این عروسکهای توخالی برای سود و منفعت استفاده میکند. بیراه نیست که بگوییم گروه هفت نفره ابرقهرمانهای سریال در واقع همان افراد مشهوری هستند که ما امروزه آنها را از طریق صفحات شبکههای مجازیشان دنبال میکنیم.
شخصیتهایی که نه تنها هیچ بویی از اخلاق و عدالت نبردهاند، بلکه برده قدرتاند و به ما انسانهای عادی به دید حقارت مینگرند. حقارتی که میتوان آن را در تک تک قابهای کمیک حس کرد و البته از سوی دیگر انسانهایی که کم کم در حال یاد گرفتناند که نباید به قهرمانها تکیه کرد. زیرا قهرمانهای فانتزی امروزی تنها توهمی از ذهن خلاق ما هستند که کمی پر و بال گرفتهاند.
0 نظر ثبت شده