ساخت کمیک از جذابترین کارهایی است که امتحان کردن آن خالی از لطف نیست. در این مقاله به صورت اجمالی روند شکلگیری کمیک به شما آموزش داده میشود.
کمیک به مجموع تصاویر چیده شده کنار هم به صورت متوالی میگویند. یک کمیک از دو بخش طراحی و محتوای داستان تشکیل میشود. معمولا در اوایل کار، سناریوئی به صورت کامل برای عنوان داستانی کمیک نوشته شده سپس به سراغ طراحی و مسائل فنی کار میروند.
بیشتر بدانید: داستان چیست؟
فهمیدن و درک قاببندی هر صفحه برای انجام طراحی و ساخت کمیک مهم است. دانستن نحوه چیدمان قابهای مربعی و مستطیلی در صفحههات نیز حائز اهمیت است؛ همچنین باید بدانیم که تعداد این قابها برحسب اتفاقات داستان متغییر است. گنجاندن تصاویر در هر فریم نیز باید مورد بررسی قرار گیرد.
روش دیگری در طراحی وجود دارد که در آن تصاویر از حاشیه پنلها رد میشوند و تعداد زیادی شکاف در آن مشاهده میشود. طراحی را میتوان با وسایلی همچون آیپد، گوشی هوشمند یا حتی تخصصیتر با سینتیک نیز انجام داد. افراد بزرگ در این حوزه بر روی کاغذ نیز طراحی را انجام میدادند.
منظور از فضای کمیک، تصاویر و زاویه آنها و همچنین پنل و انتقال در قاب هاست. البته هر کدام برای تعریف، مبحثی مفصل را لازم دارد که به مرور به تعریف آن میپردازیم. داستانی که خواهان روایت آن هستید، باید در فرم کمیک به صورت تصاویر متوالی بیان شود.
بنابراین در کنار انتخاب تصاویر به صورت متوالی، باید مواردی همچون به کارگیری کلمات برای دیالوگ، ترکیب بندی طراحیها، سرعت پیشرفت داستان و صدها انتخاب و عامل دیگر را مورد توجه قرار داد. حال این عوامل و انتخابات به پنج مورد اصلی تقسیم میشوند. مواردی که در کمیک برای برقراری ارتباط با مخاطب به آن نیازمندید.
1) انتخاب لحظه 2) انتخاب فریم 3) انتخاب تصویر 4) انتخاب کلمات 5) انتخاب جریان
انتخاب لحظه به این معناست که وقایعی که اهمیت دارند را نشان دهیم و مواردی که بیاهمیت است را حذف کنیم. درکل شیش نوع انتقال در مبحث انتخاب لحظه وجود دارد که به شرح زیر است.
1) لحظه به لحظه 2) بازی به بازی 3) سوژه به سوژه 4) حالت به حالت 5) بی ارتباطی
انتخاب فریم زمانی رخ میدهد که بخواهیم خواننده آن فریم را با تمرکز بیشتری مشاهده کند. حس مکان، وضعیت و تاکید بر بعضی وقایع خلق شده را از این طریق انتقال میدهیم؛ با این کار خالق اثر تمرکز خواننده را هدایت میکند.
در انتخاب تصویر قصد بر زنده کردن کاراکترها، اشیا، محیط و نمادها داریم. در این بخش تاکید بر دقت و شباهت حالات چهره، زبان بدن، دنیای طبیعی و تمام طرحهای کشیده شده برای کمیک را داریم. این موارد باید باید در نهایت دقت و ظرافت شکل بگیرد.
صدای ذهن، وولومهای ریز و هر افکت صوتی که مخاطبین، اشیا، اجسام و هر آنچه به صدا ختم میشود در داستان بیاید را با تصویر ترکیب کنیم به انتخاب کلمات میگردند. کلمات به کار رفته باید به صورت کامل واضح همچنین قابل فهم باشد.
باید این نکته را در نظر بگیرید که ترکیب کلمات و تصاویر نباید به نحوی باشد که مخاطب را گیج کرده و آنها به اصطلاح شروع به حل مسئله کنند. به نوعی دیگر، مطالعه کمیک برای خواننده تبدیل به یک حل چیستان شود.
به نحوه چیدمان روند داستان در کل کار با طراحیها و مطابقت آن نسبت به جریان کلید داستان را انتخاب جریان میگویند.
به طرح اولیه یک داستان در کمیک اسکچ میگویند. اصطلاح زدن یک اسکچ کلی یعنی تعیین لحظه، فریم و جریان در یک اثر. البته جسته گریخته شاهد آن هستیم که افرادی پنل کمیک خود را خلق میکنند سپس یک جریان را برای آن به وجود میآورند.
داخل بخش طراحی، گریزی به مطلب چیدمان قابهای مربعی و مستطیلی میان صفحه داشتیم. به این قابها پنل میگویند. برای خواندن کمیک پنلها را از راست به چپ و از بالا به پایین میخوانیم. البته این ماجرا در کمیکهای فارسی صدق میکند در کمیکهای غربی این مسئله بالعکس است.
تکنیکهایی که میتوانیم به پنلها اضافه کرد:
در آخر بهتر است بگوییم تمام این تکنیکها به انتقال حس بصری، تضاد در کار، پویایی در اثر، هیجان و جذابیت کارتان را افزایش میدهد و به آن کمک شایانی میکند.
دوتا زاویه دید شاخص در ساخت کمیک وجود دارد:
الف) زاویه نگاه از بالا به پایین
ب) زاویه دید از پایین به بالا
زاویه نگاه بالا به پایین بیشتر حس تسلط بر روی کاراکتر و داستان را به نویسنده میدهد. اما زاویه دید از پایین به بالا حس قدرت شخص کاراکتر را به رخ مخاطب میکشاند. نکته مهمی که در این قسمت وجود دارد این است که نویسنده باید توجه خود را به زاویه دید معطوف کند زیرا چرخاند زاویه دید سبب میشود تا جایگاه کاراکترها باهم نیز عوض شود. از دیگر معایب این کار میشود به سردرگمی مخاطب اشاره کرد.
اصولا رعایت پنج مورد اولیه که اوایل ذکر شد زیاد مطرح نیست؛ ولی معمولا برای تشکیل یک کمیک از آن بهره میگیرند. ممکن است فردی بخواهد اوایل کار یک اسکچ کلی از کارش بزند. به همین خاطر این پنج مرحله بعد از اسکچ میآید.
اولین و مهم ترین وظیفه تصاویر، برقراری ارتباط سریع و واضح با خواننده بوده و کلمات و نوشتار نیز بسیار در این امر تاثیر گذار است. زیرا کلمات به تنهایی هزاران سال است که داستانها را نقل کردند بدون آنکه از تصویر بهره ببرند. حقیقتا باید متن آنقدر واضح و شیوا بیان شده باشد که زمانی که مخاطب آن را میخواند به راحتی برایش قابل تصور باشد.
اگر بخواهیم این مسئله را ساده بیان کنیم میتوان گفت تصویری که در ذهن نویسنده است باید با همان دید به مخاطب ارائه شود و خواننده همان تصور خالق اثر را باید دریافت کند. در غیر این صورت نویسنده نتوانسته است کار خود را به بهترین شکل به مخاطبش ارائه دهد و این مورد یک مشکل عظیم به حساب میآید.
هنر ساخت کمیک در این است که ترکیب تصاویر با کلمات خواننده را به خودی خود هدایت کند و باید آنقدر با یکدیگر بدون مرز مشخص کار کنند که بیننده اصلا متوجه رفتن از یک پلان به پلان دیگری نشود.
خیلی بخش آموزشگاه تون خوبه من هم بعد از خواند چند کمیک از مارول و دی سی و مخصوصا کمیک ایلیا علاقه مند شدم کمیک بنویسم اما کلاس پیدا نکردم ولی تا این بخش رو دیدم خیلی هیجان زده شدم
ممنون از کمیکا